[آلبوم کندو | متن آهنگ «زا» از صفیر]
نمی دونی تا برسم چیا کشیدم، چیا شنیدم، چیا که دیدم
هر پسکوچه ای تو هر کوچه
هر خیابونی که رفت تا هر میدونو
هر شهرکی که بود تو هر شهر
هر زمینی تو هر خطه
منو کردن دست رشته
که بیفتم از چشمت
وای
نمی دونی تا برسم چیا کشیدم، چیا شنیدم، چیا که دیدم
تو نشنیدی ندیدی هرکی می رفت برنمیگشت
یکی می رفت یکی بمونه
دلت می خواست کی بمونه؟
هرکی که بود نیمه جونه
هی ساختم هی ساختم هی ساختم
هی باختم هی رفتم هی یافتم
هی گم گم گم
هی درقفل تا آخرین کلیدم بهش خورد
زاییدم بهشتو
تو تو چند کهکشون
من تو چند آسمون
کندو چند واژه
یه دروازه به دنیای قرینه
با ریسمون طویلش
رفتم تا عمق ندیده
نمی دونی تا برسم چیا کشیدم، چیا شنیدم، چیا که دیدم
اونا بدنمو خاک کردن روحمو نه
بیرون زدم از بازی ای که تو طولن و عرضش
وای چقدر دلم تنگ شده بود
اونا که بدنمو ساختن قشنگ شده بودا
سر و پا سینه و دمِ جدا از روی نقطه چین
نگفتی کی نوشت
نمی دونی چقدر دنبالش می گشتم
جوابو می دونستم سوالش می کردم
گفتم که خورشید دنبالم میدویید
من می چرخیدمو دنباله ام میشد نور؟
تو نشنیدی ندیدی کندو رو رو خوشه
بیا بگیم خیالات بود
مرثیه ی بی آواز بود
می دونم بین من و تو چندتا کلمه ی رمز هست
که نه کسی می فهمه و نه کسی می دونه
ولی ببین چقدر پر شده با ما
حتی تارای بدنشون بلند شده حالا
چه برسه نورشون وجودشون و چیزی که سوارشن موجودشون
اعجاز فردیت تو دل جمعیت
از فرسنگ ها دورتر میشه دید، نگی ندیدمش
دلم برات تنگ شده بود
توم سر دیدنت جنگ شده بود
هرکسی برات یه اسمی گذاشت که تورو توی دلش حبس کنه
دلم برات تنگ شده بود
چه خوبه دیدنت
چه خوبه دیدمت
حتی اگه کم باشه
حتی اگه به دست نیارمت و نگی پس تو بمون
نمی دونی تا برسم چیا کشیدم، چیا شنیدم، چیا که دیدم
دلت می خواد چی بشنوی؟ دلت می خواد چی ببینی؟