[آلبوم کندو | متن آهنگ «آدم» از صفیر]
[قسمت ۱]
از گردونهی اجتماع افتادم بیرون
به جرم داشتن خوی آدم، گناهم این بود
اگه گلیمی میدیدی نمیموند حتّی ردِّ دوپامم روش
در بسته رو میکندم از جا، قفلاشم میفروختم
حیوونا میگن: چه جونوری
جونورا میگن: مگه تو آدمی
هیچ کی باورش نمیشه از خودم ساختم یه آدم و کردم، قلبمو آهنی
انگشتنمام، شدم فرزند تیرگی
من مدّت هاست، کشتم هر رنگ دیگهای
نکن تلاش، که خوردم از هر میوهای
صعبالعلاجم، دورم از هر رسیدگی
میدم بوی جنگل و شن و ماسه و قیر
همون جا که درخت کدر و شاخه گریز
من روحمو فروختم با انسانیّت
همون جا که گفتم بند طلسمو پاره کنیم
فرادی ایستادم رو به قبلهی خودم
فرقی نباشه باشه چه زلزله، چه گسل
زمینت خورد میشه و
خوردههاتم مُهرن
پس تو جمع بودن بهتر از
چوب آدم خوردنه
دستنشوندهها
میدینم با دست نشون
بستین جارو به دم
نمیرین از دره تو
موزیا
خونهام میرین امّا قبرستون
دود چیه؟ دام چیه؟ بمیرین با مرگ گوش
[هم خوان]
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
من آدمم، من آدمم، من آدمم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
من آدمم، من آدمم، من آدمم
[قسمت ۲]
گفت: نوک زبون همه بود، من گفتمش
مشت توی دست همه بود، من زدمش
میخواستن فقط به خودشون تکیه کنم
چیزی که حق من بوده رو نفهممش
بهمون نگفتن بیرون چه خبره
نگاه کردیم ندیدیم چی بوده منظره
سردی و روزگار
میکنه سرو گرم
عمرمون میگذره
بیخود با تب و لرز
نمیمونم تو کندوت
نمیمونم تو کندوت
جا نمیشم تو کندوت
نمیمونم تو کندونت
احساساتم قاطی، داره درد
شرم و غم و ترس و خشم و ضعف و رشک با
امید و شادی
جرأت و جسارت
لیاقت
رضایت
که کرده همش از آدم سرایت
من آدمم
نه جونور
هم جاهطلب
هم رو به حق
هم راهبلد
هم قوطهور
هنجار شکن، از روی عقل
من روحمو فروختم به انسانیّت
همون جا که قانونا غیر عادّین
همون جه که بندا از گرهها میگن
همون جا که امید گریهها میکرد
[هم خوان]
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
من آدمم، من آدمم، من آدمم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
اگه تو سنگ خارهای من آهنم
من آدمم، من آدمم، من آدمم؟
(من آدمم)