[آلبوم کندو | متن آهنگ «جمهور» از صفیر]
گشتم نبود نگرد نیست، رفته
آب شده تو زمین دود شده تو هوا
گشتم نبود نگرد نیست، رفته
کلک نیست، رفته
زیر و رو کردم در نیاوردم سر از هیچی
دیدم خبری نیست ازش اثری نیست
دیر و زود داره برگشتنش یا باید زد قیدشو
مردن یکهو، کی که بخوریم یکّه
نه بازاری سکه س، نه آبی نه چشمه ولی
سر زیر آب میره چون، همه چی خوابیده خب
چی بودیم چی شدیم، چیزی یاد نگرفتیم
به دردمون نمی خورد بی ریاستش هیچیش
نه همت داشتیم نه علم نه ثروت
خواستیم عزت گفتن این قسمت این حکمت
بی علت منت گذاشتن ذکرم شد کمک
گفتن انتظار بکش برسه نوبت
این خط این نشون، این تن نیمه جونه
بی سر میشه گور، میوه ش میشه خون
کشیده میشه با رسم شکل ماشه
بیدار شدنمون از مرگ یا اقباله
تغییر بی چشم انداز
درجاست، دیروز فرداست
تردید یعنی موندن و رفتن
اون رفت، کندو مونده و شهروند که بی روحش سرپاست
گشتم نبود نگرد نیست، رفته
آب شده تو زمین دود شده تو هوا
گشتم نبود نگرد نیست، رفته
کلک نیست، رفته
گشتم نبود نگرد نیست، رفته
آب شده تو زمین دود شده تو هوا
گشتم نبود نگرد نیست، رفته
کلک نیست، رفته
جمهوری بی پرچم، ساخته میشه با رفتن
جمهوری بی پرچم، کندوی بی شهرونده
قربونی بی کله س، الگویی بی مصرف
جمهوری بی پرچم، صلح پوشیده تو هر جنگ
جمهوری بی پرچم، ساخته میشه با رفتن
جمهوری بی پرچم، کندوی بی شهرونده
قربونی بی کله س، الگویی بی مصرف
جمهوری بی پرچم، صلح پوشیده تو هر جنگ
خودتون رشته کردین؟، خودتونم پنبه کنین
من فقط بریده های نظم رو به هم دوخته بودم
من وایساده بودم، خودتون رفتین
از هم جدا، کشتین
باهم یکی، کشتین
بازیگر بازی نمی سازه
بازی رو ساختم، باختین
نمی دونم بازی رو می بره کی ها؟
اونی که نشسته ببینه باخت یا اونی که تا
لحظه ی آخر منتظر که خالی بشه دست تا بسازه کاخ
یا اونی که شده سرگرم بازی
مهم نیست کج بشه فرمونشو بره چه راهی
نمی دونم ازکی این بازی رسمه
رفتن بدون برگشتن از جایی که وارد شک بهش
فقط می دونم بازی تو زمین کسی که فکر می کنه خالق خلقه
کاری می کنه همه از بازی برن باشه جایی به نفعش
پ چه خوبه که رفته بر هم نگشته
جمهوری کندو ساخته میشه از همین لحظه
هرکی که هستش
کندو کندو کندو کندو کندو، کندوونده