"یک از دور میشه نزدیک
من نزدیک به واپسین دم
بازدم
به پشت افتادم میغلطم به پهلو
آهای
من راهِ آخرینام
میبینم شده گُم
از پشتِ پلکِ خونیم
بالا میآرم
دستهای استخونیم
هی
من اینجام
باید من رو ببینی
کجایِ طوفانهای نقطه کوری؟
خاطرِت نیست؟
رشدت دادم
داد زدم هر دفعه گوشهای کَرِت من رو
کُشتن باز هم
نجات
نجات
نجات
نجات"
بیابون
پُرِ کاکتوس
یک منطقِ زِبری باهام بود
با خشونت
بیظرافت
زُمُختی نقابِ نِگام بود
لطافت یه خطر بوده واسه من یکی
لِه کردم هر گُلی که سرِ رام بود
ابرازِ نرمِ حس و رو بودنش
واسم نقطهی ضعفِ رُمان بود
هیچی پیش نرفت اونطوری که پیشبینی میشد و پهنهی آسمونِ نیلیشون هم
تا به دست من میخورد قیری میشد
هرجا روی خوش نشونِ این روزگار می دادم
دستِ بیمهرش سیلی میشد
دل رو پرت میکردم هرجا درگیری میگفت
"چون به قدِ کافی نمیارزی، از اونایی که همیشه غمگینی بیخود"
من به دنبالِ شریکِ جُرم بودم
شریکِ زندگی و لبخند به چه کار؟
مفرد ایستادم تو اوجِ سکوت
زوری پر کردنِ غم و لحظهام به چه کار؟
روحِ ملیح که تاب نمیآره
دست خالی بدونِ طعمه رفتن به شکار
مُردهی متحرک تابوت نمیخواد
دیگه چاله کندن به چه کار؟
بیابون
پُرِ کاکتوس
یک منطقِ زِبری باهام بود
تو خروشم
از دور یه صدایی خورد زیرِ گوشم
نجات
نجات
نجات
نجات
رسیدم به کودکی به حالتِ ضعف
سر بالا کرد نگاه به قامتِ من گفت:
"خیلی وقته با هم بازی نکردیما
دلم گرفت انقدر جایی نرفتیم
اینجا خشکه درختهاش تیزَن دیدی؟
گل نمیدن انگار مریضَن
چند باری دست زدم
بُرید انگشتهام
خون اومد
شُستم
دستهام تمیزَن"
پُک زدم به سیگارم دیدم دود از دهنِ اون میآد بیرون
پاک گیج شدم
جایِ کتک بود روی تمومِ تنِش
"اوه انگار قراره که باز دیر کنی"
"اون دفعه پیش که قایم باشک بازی کردیم
انقدر خوب قایم شدم پیدام نکردی
چرا تا حالا ندادی من رو نشونِ کسی؟
آخه حوصلهام سر میره بدونِ رَفیق"
وسطِ این برهوت این بچه کی بود که من رو می شناخت فراتر از مرزِ دیروز؟
اون من رو رها
یا من اون رو وِل
کرده که شدیم سرگردون و لِه؟
"میآی ببینی که نقاشیت رو خوب کشیدم؟
واسه اون باره که گفتی جای دور نمیرم"
ببین بچه من سالهاست جاری از دردم
"خب منم خیلی وقته بازی نکردم"
تا اومدم داد بزنم رنگش پرید
افتاد رو زمین و نفسش رفت
گُر گرفت وجودم از شعلهی گناه و دَویدم به طرفش و بدنش سرد
چطو پاک کنم دست آلوده به خون رو تو این شرِ وجود با سردرِ شوم؟
بد ریختم پائین وقتی که دیدم
گردنبندِ من گردنش بود
یک دو سه چهار پنج
"احیا نشد"
یک دو سه چهار پنج
"احیا نشد"
یک دو سه چهار پنج
"احیا نشد"
یک دو سه چهار پنج
"احیا نشد"