[ورس یک]
بیا خودمونو گول نزنیم
سگ دو واسهی پول نزنیم
تباهی و قبولش کنیم
اینقده الکی زور نزنیم
چرخش یه نکته روزمرگی تهش یه نقطه
ذهنتو بازی میده چهار فصلو میکِشه به رخت
تهش چیه کی میدونه؟
این ارابه رو کی میرونه؟
داره ما رو بازی میده
بهم بگو کی پشت این تریبونه؟
بهم بده یه نمونه
راضیام حتی به یه نشونه
به همونی که میتونه
بهش بگید صدامو برسونه
بگین خیلی وقته کم رنگه تو دلم
بود و نبودش گمراهم دو دلم
دلیلش اینه یه آدمیزادم
همینه سیستم و ساختارم مدلم
این کجای عدالته؟
اونکه میگه ته ته سخاوته
بازی گرفتن قلب آدما
این اوج و نهایت جنایته
[کورس؛ ۲بار]
ساعت، ساعت صبر کن
واقعا، حالم بد شد
صبح ظهر شب
صبح ظهر شب
طاقت وا رفت سر شد
[ورس دو]
آرزوهامو تو دار زدی
منِ ساده رفتم زیر بار سریع
میگی تو جواب کل سوالام
اشتباهت اینه یه سیب و گاز زدی
دستای تو تقدیر، من تلاشم بیتاثیر
مغزم خود طعمهست
چیزی رو نمیده تغییر
روز از نو، روزی دوباره
ماه سال میندازه شماره
دو سر باخته یه قماره
منطق کشکه یه شعاره
اهمیتی نداره سواله
اینکه چی میشه تهش یه حبابه
شایدم بعد مرگ میشیم بازیافت مثِ زباله
نمیفهممش دیگه رسماً
اینکه کیم؟ و به کجا وصلم؟
میدونم که اون بالا شده بدجوری به ما سرگرم
شاه و سرباز و وزیر اعظم
ماییم فقط مهرههای شطرنج
بیخیال حوادثی که در انتظار ما نشستن
[کورس؛ ۲بار]
ساعت، ساعت صبر کن
واقعا، حالم بد شد
صبح ظهر شب
صبح ظهر شب
طاقت وا رفت سر شد