[ورس یک]
دست به قلم بُرد یه دیوونه دوباره
یه اتاق پُره قوانین مچاله
قلمی که دهن امثال تو رو گِل گرفت
تویی که سرتا پای وجودت شعاره
هیچ وقت نرفت از یادم
خنجر زدی، از بَر دارم
خون خوردم و دَم نزدم
فکر کردی که احمق، سادهام
حالا عقلم رو از دست دادم
نیست چیزی برا از دست دادن
سیم آخر رو بریدم
آره برا صد چَکم، مَرد نفس دارم
دیگه دیره واسه عذر و گله
روز حسابه و مشت گره
تو میگرفتی دست کمش
هوک دست چپش، حالا بولدوزره
[کورس؛ ۲بار]
نه نمیره تو کَتش نمیره
قول داده بره جلو حقشو بگیره
قلمی که شاهرگ رو داده کج نمیره
حق میگه حتی اگه پای حق بمیره
[ورس دو]
مینویسه قلم پُر رو
داره تو کاسه واسه لاشی دو رو
تف، میندازه رو صورت مزدور
همونی که دید خالی آره، گفت: پُر بود
آرد آجرکنهای مفتخور
نون به نرخ روز خور نون بر
حروم لقمههای یه لا قبا
اشرافی قُلدر
همیشه میچکه خون از دست و پنجهشون
خونخواری میکُنه مست و فربهشون
نیست فرقی بین گرگ و بَرهشون
یه قلم که میکنه بدجور رَندهشون
کارشکنهای متشخص به ظاهر
متعصبِ متقلب، آرام بخش متوهم
قانونمندهای متخلف
[کورس؛ ۲بار]
پیغام صلح و پاک و راستین
ریگ به کفش و مار تو آستین
لطف میکنن و ضرر کردی
اینه تزویر که میکنه با تو بازی
[ورس سه]
میخوام بزنم یه تنه قلب خطر
بگم حریف تو یکی من کله شقم
طالب رینگ و یه تن به تنم
باس کیو ببینم؟
منم هنوز همون احمق در به دری
که باج نمیده به هیچ سگ پدری
اگه نخوام بشنوم دیگه وعده وعید
باس کیو ببینم؟
[کورس؛ ۲بار]
پیغام صلح و پاک و راستین
ریگ به کفش و مار تو آستین
لطف میکنن و ضرر کردی
اینه تزویر که میکنه با تو بازی