؛{ قسمت اول : میرتک }؛
سر کار حرف من نرین خواهشا
شاید اونکه قیمتش گرونه قشنگ ترین فاحشست
شاید منم چرت بگم تو مخ منم کس
شعر هست همینطور تو امنیتیا کره خر دزد
هرکسی خدایی داره
روزی که اینو بفهمین شاید زنده بودن خداَم رویایی باشه
هر گلی زدین به سرتون مسئولش اونی نیست که بذرشُ تو ذهن شما میپاشه
اشرف مخلوقات به این بی ثباتی آخه ؟
انگار مجهول تِر هرکی بیشترِ معلوماتش
تهِ تهِ رفتنت نقش یکی دیگه رو میبینم لعنتی
دمِ اونی گرم که گفت میرم حتی اگه بلیطمم ندین
میگیریم عبرت از مخالف الگو از نمایندمون
تو حضور بقیه میکشه نم آیندمون
یا مثلا تقلید چی هست که بخواد مرجع داشته باشه ؟
دنبال چَراییم جا چِرا انگاری دوست داریم بشنویم
حرف نباشه ساکت ، حرف نباشه ساکت
دهنمون کرده تو کون بقیه گیر
زخمی که زبون به مغزا میزنه قندیِ داداش
قابل ترمیم با سوزنِ بخیه نیست
منم مثه تو با این فرق که فهمیدم اگه بسازه محیط برا من یه ترس
مجبورم بشم کپی برابر اصل
؛{ همخوان }؛
ثبات یعنی تغییر رویه توی قبیله ای که توش میشه همیشه قبلی له
؛{ قسمت دوم : فرزان }؛
معنی اصلی بردن حظ اینه :
که واسه هر مزخرفی نکنی هزینه
تو دهن میفته مهمل بقیه
چون وسطِ نخودی همیشه
میخواد نونی به نرخِ روز بخوره نمیرِ
تا مغزا خالین تُپلِ پس جیبش
با حرفاش سرکارت میذاره
اینکارش درست به چاهِ توالت و خوردن عَن شبیهِ
واسه مغزایی که خالین از دید ، اونا که سن پایینن یعنی
یه نوع مخدر اونم از نوع بدترینش
شهر پر عملیِ شهر پر حشریِ
میگی چرا فکر مردم انقدر سطحیه ؟
که بین این همه حقُ به بدتر میده
من بت میگم همه حقُ بفهمن دیگه
حق نیست حق یه چیزایی رمزیه
همه بگیرنش ارزشش کم میشه
فکر همیشه درگیرِ ، دل اسیر و زخمیِ
پس زنده باد تا تهش نفسی که حق میگه
نه اسیر زنجیرِ نه تغییرِ رنگ میده
دهنش باز میشه مغز دلیل اصلیشِ
با حرفاش دل آتیشم سرد میشه
؛{ همخوان }؛
ثبات یعنی تغییر رویه توی قبیله ای که توش میشه همیشه قبلی له