[ورس یک]
شهر شهر فرنگه غصه هاش از همه رنگه
خونه حلبی و نبین توش و ببین خیلی قشنگه
توش همه آدما گِلن ولی میکنن گِل بازی
دندون عقل و کشیدن میزارن دل قاضی
مو های دختر خوشگل شهر حاضرن قیچی بشن تا
شونه به شونه بمونن بشن به تل راضی
خونه ها سقفی ندارن ولی ابرها حرمت بلدن
شادیاشون فرصت طلبن مظلوما به قدرت غلبن
شهر شهر فرنگه زندگیشون الاکلنگه
عقابن زاغه نشینن ماهی هاشون تو شکم نهنگه
چشم چپ و کور کردن تا راست ببینن دروغ شهر و
مولانا شدن وقتی با همدیگه دیدن غروب شمس و
وقتی ابر حجاب اجباری خورشید بود باد وزیدن
وقتی کفش دنیا رو دراوردن پابرهنه آزاد دویدن
ساز مخالف با سازمانا سایه بالاسر سایبانا
هرکیو دیدن یاری کردن اما هیچ وقتی یار ندیدن
[کورس]
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
[ورس دو]
شهر شهر فرنگه شهر عشق انتزاعی
سر حاکم زبونه این زبونه انقلابی
چشمامو میبندم تا ببینم یقین احتمالی
قلبمو می بینم اونجا رها قصه آری
بدویید شهر فرنگیه دیر بجنبید رفتم من
اهریمن من دشمن من منو ذره ها ساختن گفتن تن
حاکم گفت محکومن اینا جلادها شلاق زدن
ولی وقتی که حاکم شدن اونا کردن جلاد بغل
از خلقی خلاق ترن الف بودن اخلاق طلب
از کفن میان به زندگی یاد میگیرند توی قنداق ادب
پدر فقیر خوب بهتر از پدر پولدار بد
وقتی تشنه ای پایین روده نمیزنن جلو رودخانه سد
بدو که شهر فرنگه قصهاش از همه رنگه
قصه ی بز و چوپان نیست قصه شیر و پلنگه
فرا هنجارسازی
مهره ی آچار کی؟ جنبش فنر کی؟
ساکن آوارگی
کاردا گوش و نمیبرن گربه ها موش و نمی خورن
شب هاشون ستاره نداره غصه ی آغوش و نمی خورن
من ساکن شهر فرنگم شهرم کوله پشتیمه
دنیا رو زمین زدم و این ابرا پول کشتیمه
[کورس]
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
شهر ما شهر فرنگه
خسته از بازی جنگه
شهر ما قصه بلد نیست
شهر عشق شیشه و سنگه
متن آهنگ امیر رقاب به نام شهر فرنگ