[ورس یک]
وقتی توی صف منتظر دیدن خودم بودم
تو کنار من بودی
وقتی قدم میزدم توو کیهان شعر می سرودم
تو کنار من بودی
تو از قبل حضور ، با درک شعور
تا بعد عبور ، کنار من بودی
وقتی مُردم ، به یاد من بودی
من دیدن رو دیدم ، فهم رو فهمیدم
چشیدم بوسه های مادری رو
نوای تار و بوی تریاک و لمس این خاک و
با تو تجربه کردم
تو دردآوری من سمبل دردم
ستایش از آن توست
هر کرم زشتی انعکاس تو رو دید پروانه شد
تو کی ای؟ تو چی ای؟
تو منی یا منم تو؟
من از جنس تو نیستم
آدمم چون
چجوری خدا تو رو آفریده
چه اسراری توو سینه ی تو آرمیده
کنار من بودی از تولد اولین کودک
که گریه کرد اولین معترض شد
تا آخرین دایناسوری که
از تنهاییش منقرض شد
توی جنگ های تاریخ توی سیل و زلزله و سرطان
توی عاشقی و میزان و سمبله و ضربان
تو کنار من بودی ، تو کنار من بودی
[کورس]
من سرگردانم تنها میدانم
من از نای تو من را میخوانم
من سرگردانم تنها میدانم
من از نای تو من را میخوانم
[ورس دو]
زمان ایستا بود ماها جاری
سرزمین عشق و بیداری
دور افتاده توو آفرینشق
شصت و شش بار دوستم داری
سفید تر از سیاه توی بیجهانی
هفتمی ساکن لامکانی
من تمام آدم ها رو زنده بودم
خواستن در اوج ناتوانی
تو لطفی و سوفیایی تو
متمایزی توو گیاهی تو
گفتی که شک کن به هرچی که میگم
به هرچی که میگن و
هر چی میدونی
گفتم هرچی که تو بگی
توو نیایش ها مراسم ها میکده ها معبدها
توو شکم فقرا توو غذای لک لک ها
تو کنار من بودی تو کنار من بودی
دیگه نیازی به هفت تاش نیست
فقط معنا سکوت و هوته
اگر بعد بودن و بودن
فاصله ی پریدن و سقوطه
[اوترو]
کنارم بودی وقتی گلوله میبارید
توو سختی نفس هام حلوله بیماری
توو خنده هامون توو گاز اشک آور و
کف خیابون میخوندیم سرود بیداری
تو کنار من بودی من کنار تو
تارم دوتارم ولی ستاره تو
من امیرم رقاب اسم تو چیه؟
تو یه بی نامی خوندم من بجای تو