Jive

؛[قسمت اول / ارشیا]؛
میشه چشام باز بازم
لابه لای آشغالا با عاشقا آشنا شم
باکره نمیمونی میگادت دنیا
خب شایدم همینه کل فایده ی داستانم
میزنه نمه چرک اشکه چشم فاحشه ها
تو نخ دسته چک بچه میشه عایده کار
به یاد رفته ها تازه ها میان
لابد باید دلتنگ باشن کل حامله ها
میره سایه کنار
روشن میشه گودال خالیه فاصله ها
غرق شدیم سوراخ بود وسط قایق ما
خیلی آروم میپیوندیم به مرداب خاطره ها
میشه چشام باز بازم
لابه لای آشغالا همه چیو دیدم
ولی حقو ندیدم
چه‌ تو مرد
چه تو زن
تو بچه
چه تو شهر
چه اخوند
چه راهبه ها

؛[قسمت دوم / علیس]؛
میشه چشام باز و بسته
مبینم اینجایی
دست میکشی رو سرمو میفهمم خدایی
کلی تو آسمون دنباله تو گشتم
کلی طول کشید تا اینکه بفهمم کجایی
تو آیینه ای جیوه ای یه جایی
فارغ از قید زمان و مکان
فارغ از فردا
جایی که چشما خیلی بکارترن
واسه گفتن حرفا
به چه جایی
بامرام
ای بزرگتر از باورام
نگفته بودی از جنس مایی
مثله کوه دادی آسمونو قلقلک
تا اینکه ابر بخنده
رعد بزنگه
آب برقصه بریزه پایین رو سره خوب و بد و خشک و تر
تا خشکی رخت ببنده
بامرام
تو از جنس مایی
از جنس آدم پاره های پایین

؛[قسمت سوم / ودا]؛
میشه این چشما بسته باشن
آرزو زیاده
بذار تو خلسه باشم
رویامو میبافم به تن یه جنده
میاد واقعیت به تن منه کهنه پوش ، ژنده
رفیقم
رفیق یه آدم شیشه ای
تو آیینه های جیوه ای
با مشکلات ریشه ایش
صدای خورد شدن استخون که هیچی
صدا شکستن دل تو قلب آسمونا دل پیچید
میشه
آه ، میشه که کر باشم
خروس خون بمیرمو
سیاهیه شب پاشم
بجای خلت تلخ خاطرات دیشب
از خرخره یه لخته خون رو فرده ها بپاشم
انگاری میشه
با بی زبونی حرفو زد
زبون سرخ با شاخ و برگ زرد
آه، میشه این چشما بسته شن
بسوزم بریزم
مثله قطره شم