Eshgh

؛[قسمت اول / ارشیا]؛
یه چیزیایی انگار همیشه کمه
فریب قلبه که عشق دارم هنوز به شهری که شبیه منه
صدای آژیر
بوق ماشین
بوی لاستیک
تن کثیف
خاکی
حقیقتی که مزه ی دروغ میده
دروغی که بعد میده مزه ی راستی
داشتم امید به امیدم
ریختن رو دستام آب پاکی
از پلیس لاشی
عاصی آسیب دیده
همون لطافتی که بود تو وجود باقی
از پدری که متائشو با حسرت نسبت به دخترشو پول فروش چاقید
خدائه قاضی
کثیفیه بازیش
قراره همیشه با همدیگه غریبه باشیم مثکه
ساقیه خودممو
خودم از خودم پر میکنم به خون خودم همیشه تشنه بمونم به همینه کیفش
قصه ی ما به سر نمیرسه هیچوقت
کلاغه از غضه ی دوریه خونه میره بالا پیکش
یه مغز عفونی بوده تاثیرش رو نگاهمو
لازم نبوده بکنم آرزوی جسارت
زندگیم خلاصه میشه تو سه تا حرف
عشق به شادیه آدما بعد برد
که باعث شده کل رویاهامو ببازم

؛[همخوان]؛
قلبا خالیه ولی من سربارم
دیروزم مثل فردامم
دربارم نمینویسن تو تاریخ
خوب نبودم جوابه بدو پس دادم

؛[پل]؛
عقده مث شرابه چند سالس
دنیا کوچیکه پدر نیست اندازم

؛[قسمت دوم / سایه]؛
دیگه دلی نموند بخوام بشکنم
دیگه دلی نموند بخوام بشکنم
خودم پیر میشم
خودم یه جا میشکنم
یکی دو تا دل نیست
دلا بیشترن
باشه فقط شما اصن هیجی نگو
زیره چشما میشه سر هیچی کبود
یکی بود حاجی
یکی توی قصه نبود
بابا بسه واسم توام دیگه قصه نخون
بسه
بذار بمون تو فرصت
حاجی زندگی میکنم با قدرت
توی تختم
من کابوسامو کشتم
حرفاتون میاد میره قایم میشه پشتم
شما هیچی نیستین یه مشت کدنین
یه روز جلومو میگیرین
یه روز پشتمین
یه عده که معتاده مادیاتن
نمیخوان که داشته باشین کاری با من
همش تو بحث های جنگ و جدالن
آخرش تکی داره پس میده اشکو چشاش
آخرش میبینی تو منو
منم نادیده میگیرم
شیر گازو باز میکنم خوابیده بمیرم
بمیرم