[ قسمت ۱ ]
این روزا کم پیدام ، گم ام
دلم تنگ شده برا خودم
پرسه هام بلند مدّت
پشتم گرمه به باد ، موجم
یه چی بت بگم بی اغراق ؟
خودتو که بخوای ببینی
دروغ نمیگن چشمات
باس به خودم نزدیک تر شم
بفهمم چیه معنی انسان
همسفر خسته تن جاده ی پیدا شدن
چرا بوی گمگشتگی میدیم ما ؟
سوختی پوستت کنده شده عینهو سیگار
به بیراهه زدی رفتی مشتی بغچت رو بستی
دستی به سر و صورت آینه کشیدی
از خودت دور شدی و گفتی
به امید دیدار ؟
میون گلها دوست دارم با لاله بشم همصحبت
من دوست دارم باشم خودم
شاید این بوی آشنای غربت ازم کنده شه بره
خوردم گره کور ، اما یادمه خوب
درس دلگرمی رو از زمستون سفید پوش
آدم برفی با لبخند به خونه
آب شد و ریخت به پای درخت کوچه
از چشمای شاد پسر بچّه ای خوندم
که برگ آخر تقویم میداد بوی شکوفه
تهش رو دوش خودته اشک پشیمونی
حتی اگه بچکونیش رو شونه های دوستت
[ همخوان ]
از خودمون دوریم
چند سال نوری ؟
چند سال اسیر این نقاب مشکوکی ؟
قایق چوبی منو با خودت ببر دور دور دور دورتر
قایق چوبی منو با خودت ببر دور دور به دوردست
[ قسمت ۲ ]
عطر دلچسب شالیزارهای شُمالی
سقف های شیب دار سفالیش
خدایی هیچ جا خونه ی خود آدم ، نمیشه
راستی آیا وجود دارد بین من و خدا دوراهی ؟
سوال تک جوابی بیست نمره ای زندگی و
برگ امتحانی که میده بو رُفوزگی
بزنی پوز کی ؟ غیر خودت رو تو هفت میلیارد آدمیزاد
ما عین قطره های آبشاریم
تازه میشیم بعد سقوط جاری
کاشکی داشتم یه کلبه تو اعماق طبیعت
منم همون کهنه سرباز نبرد فهمیدن
سلحشور بی کلاه خود تو جبهه های حقیقت
گیجم ؟ یکی میگفت تو جوونی پیرشم
تا تو پیری کودک بمیرم ، بی درد
تعارف که نداریم با هم
نداریم با هم آره
یکی رو میخوای تو رو بیاره به یادت
یه قیچی تیغی چیزی بگیر دستت
این نقاب لعنتی رو بشکافش
خیره شو به اطراف
به آغوش باز آب پاش لای چمنها
چقدر زیباست
دور خودش چرخید امّا گیج نزد
وقتی یه دایره ی کوچیک ساخت
به وسعت رشد
از بی هدف نرقصیدن قطره های آب
مو به تنم سیخ واستاد
[ همخوان ]
از خودمون دوریم
چند سال نوری ؟
چند سال اسیر این نقاب مشکوکی ؟
قایق چوبی منو با خودت ببر دور دور دور دورتر
قایق چوبی منو با خودت ببر دور دور به دوردست
Door was written by Rokh.
Door was produced by Saeed Dehghan.