Choobkhat

[آلبوم چارخونه | متن آهنگ «چوب خط» از ارشیا]

[ورس]
بوی باروت مثِ بوی خون توی خونه کبریت
تو صفری بی‌ارزشی مثِ پول ملی
من پاچیدم عین اجرا تو سقوط برلین
حتی تو شادی‌ام تنمه یه روپوشِ مشکی
عزادارم واسه‌ روزای رفته
واسه اختلاص‌گرای تو راه مکه
روباه مکار، خونابِ مزه
ژپتو تو شیکم نهنگ با جوراب نخکش
لنگِ لنگره کشتی خاطرات تا ویار مغز شه عین زن پا به ماه
یخ زد تا به کرسی نشست حرف ما هم یه بار
لال نمی‌میرم تا یه روزی سر حساب شه بام
نی تخفیفی مرگ همیشه تو بورسه
تاحالا حس کردی که غریبی تو پوستت؟
جنینی تو جوب ول می‌ده مادر جدول
کاش شه ساعت تولدم ساعت مرگم
گرچه نداره فرقی
یه بیماری بدخیم به اسم زندگی دارم
بیخیال ارشی پ
تند می‌گم ولی کل حرفا سنجیده‌س
روزا خاموشم اما شبا تو حالت جنگی‌ام
چشا نیمه باز
پلیس هنو گیر ماس
من معاملم تو شورتمه نه دور میز کار
هروقت راست می‌گم چرا باهام چپ می‌شید؟
آیینه رو می‌شکونم توش حرفی نی
یه قاتل زنجیری تو قلب اتاقم حبسه
حتی سوراخ می‌کنه مغز خدارم
پ شانس داری که همیشه نعشه خمارم
یه جوابم که ندیده رنگ‌ سوال
تنهاس و تو خلوت می‌کنه‌ نعشش‌و‌ چال
حرفا تو دل نمی‌کنه قندتو آب
می‌ده بندت‌و آب ماهیگیرِ نابلده شنا
تو یا حروم‎‌خور بودی یا ولد زنا
شعر دادگاهه من می‌کنم با کلمه قصاص
اینا تازه پا ورقیه پ ادامه نمی‌دم
جای قافیه‌ها باید چند تا جنازه بچینم
وقتی نقطه‌های حروف می‌شن قرصای خوابم
توقعی ندارم که باشه دنیا به کامم
بشم بیست و چاری آویزون اَ قلاب ساعت
که دست و پا بزنم هر روز تو گودال عادت
اینا عقده نیستا حاجی هشداره فقط
انقدر سنگینه باد می‌کنه تخمای قلم
باشه سلامتی زوزه‌های گرگای محل
که دیگه کل قله‌‌هاشونو قولنامه زدن
من چندساله غرق توی مرداب رپم
نه دنبال امتیازم نه محتاج نظر
گلنگدن بعدم تَ تق
یادگاری مونده یه گوله تو سرم
یه تن بی روح و یه چند تا مورچه رو بدن
چوب‌خطای رو دیوار رو سیان
شمردنشون تموم نمی‌شه
تیک تیک ساعت یه بیمارجنسیه
عمرو می‌گاد بهش اَمون نمی‌ده
ارشیا کِرِ «میرزاده عشقی»ـه
سنی جوونه ولی پیر از غصه
حسرت نمی‌خوره که سیر بخوابه
شام دل کبابه و شیکم سفره
بهش می‌شی آلوده
رپ من مث طاعونه
یه جفت چکمه که راه می‌ره روی قانونت
خیابونی‌تر از سگای ولگرد
جوری شعله‌ورم انگار شهابه اسمم
پول شده ذغال قطارِغفلت
منبعد پلیس امضا می‌کنه جواز سرقت
انقدر بدبینم می‌بینم‌ سراب قسمت
هیچوقت نرسید به خونشون کلاغ قصه‌م