Talkhe Shirin

[قسمت اول]
حسش میکنم انگار که نشسته پهلوم
حتی وقتی رفتو خنجرش نشست تو پهلوم
ازم ساخت یه لجن سگ اخلاق و ولم کرد
دلشو از دلم کند چششو رو چشم بست
من همونیم که میخندیدم به عشق
هرکی حرف میزد ازش باهام میپریدم بش
حالا گذشته ها گذشته ولی من جا موندم
تو دیروزمو الکلایی که دارم بالا میرم سلاتیش
سلامته اما برا من نیس دمش گرم
گفت قصه ی ما دوتا گفتنی نیس نفسش حق
تصویر لبخندش تو ذهنم
رو لبمه ولی برعکسه تونستم
فراموشش کنم این فراموشیشه که فراموشم نمیکنه
من سرد بی روح آغوش گرم اون به درد آغوشم نمیخوره
چون من یه مردم
تو وجودم مثه قبلنا عشقو کشتم
همه احساسات وصلن به تخمم
رفت که رفت منه ضعیف به جاش واسادم محکم

[قسمت دوم]
یکی حرف زد یکی دیگه پاش واساد
قصه میگفت و خودش کلی داستان داشت
عاشق و معشوق
یه حادثه شد رابطه مربوط
اون عاشق منم بود منم که عاشقش
ولی حالا از همه روزای شیرین مونده فقط یه خاطره
تلخ مثه الکل
زبونزد دورووریا افتاد از چشم مردم
خیلی از زخمارو زبون زده درکل
خستم ازین لجنی که توش دست و پا میزنم
گاییدم هرچی عشق که خیلی بد منو گاییدنم
احساس دیگه ابراز نمیشه فقط یه فکر تو سرمه انتقام
انگار دیگه تکرار نمیشه از اولم چشمام دید اشتباه
عشق قشنگه اما به چشم یه بازی
که چشم بدوزی به حس نگاهی
که بودنش غرورته نبودنشم نبودنته
خوشحال از رفتنشی ولی تو دلتم هنوز غمشه
ازینجا میسوزی که شدی بازیچه یه عروسک زشت
نیمه های خالی لیوانو پر میکنی
مفت باختی حالا از همه مفت میبری
ترجیح میدی تلخ یکمی تخس باشی
وحشی میشی وقتی فکر
میکنی به اینکه این گل شده خشک واس چی
حالا شدی همون باغبونی که عاشق زمستونه بیشتر از بهارش
دلش خونه عاشق زمستونه
خیلی وقته دستاش خالین یخ زدن اما نیست اصلا حواسش
دلش خونه عاشق زمستونه