Angal

[قسمت اول]
میگن دشمن جامعن آدمای انگل نما
ولی خیلی وقته که کثیف شده این جنگل هواش
دقت کنین زندگی نمیکنه هیچ انگلی تو یه جای خوب
ارزشا غلطن که کله پر میشه از فکرای پوچ
بالاخره اینا از یه جایی تغذیه میشن
چشامونو بستیم و خودمونو کردیم درگیر دیدن
آدمای انگل نما دارن میجنگن هرشب برا
امنیت اونا گاهی حتی دشمن همدیگن
یاد گرفتن هرچی که میخوانو از یکی دیگه بگیرن
جای یکی دیگه بشینن
محدودیتی که چارچوبی نداره
قانون اینه که قانونی نباشه
تو جایی که هیچوقت هیچ قاضیی قضاوت نمیشه
کسی چیزی یاد از عدالت نمیده
جبر حاکم به جامعه میکنه انگل رشد
اگه خودمون بخوایم حتی مثه هم میشه پنج انگشت

[همخوان]
هرشب جمع دور هم
نعشن از نه شب
به بعد زیر پاشونه کل شهر
به قصد لاشخوربازی

[قسمت دوم]
انگلو میسازن میندازنش از چشم
گیر کردن هنوزم اینا سر مرز
خوب و بد یه مشت نادون از خودراضی که
میکنن با احساسات همنوع بازی هی
ما هممون مثه هم خریم پر از حس برتری
فکر کردن جای بقیه یه
تصویر بد ازشون تو ذهن واسه همیشه
اینطور که تفرقه دم پره ما میشه
ما بر نمیایم از پس محلکه ها دیگه
بهترین روانشناس یه روانی میتونه باشه
زندگی انگل میتونه چجوری باشه ها؟
ازمن بپرس از من انگل
قطعا به تو میگم رفتن سهمم
این جاده یه طرفست
واس بقا جمع دورهم ولی هواش یه نفرست
نفسشونو کشتن بکشن نفس
دستشونو بردن سمت هرکس
با دستش اونو رد کرد اه

[همخوان]
هرشب جمع دورهم
نعشن از نه شب
به بعد زیر پاشونه کل شهر
به قصد لاشخوربازی