می آمد از برج ویران ، مردی که خاکستری بود
خرد و خراب و خمیره ، تمثیل ویران تری بود
تمثیل ویران تری بود ، تمثیل ویران تری بود
مردی که در خواب هایش ، همواره یک باغ می سوخت
آنسوی کابوس هایش ، خورشید نیلوفری بود
وقتی که سنگ بزرگی ، بر قلب آینه می زد
می گفت خود را شکستم ، کان خود نه من دیگری بود
می گفت با خود
کجا رفت آن ذهن پالوده ی پاک ،
ذهنی که از هرچه جز مهر بیگانه بود و بری بود
افسوس از آن طفل ساده که برگ برگ کتابش ، زیبا و رنگین و روشن ، تصویر خوش باوری بود
طفلی که تا دیرها را مثل سلیمان ببندد ، تنهاترین آرزویش یک قصّه انگشتری بود
افسوس از آن دل که بعد از پایان هر قصّه ، تا صبح مانند نارنجِ جادرود آبستن صد پری بود
دردا که دیری ست دگر ، شور سحرخیزی اش نیست
آن چشم هایی که هر صبح ، خورشید را مشتری بود
Marde Khakestari (The Gran Man) was produced by Kourosh Yaghmaei.