سرش گرمه تنش رفته
سرش غرب و دلش شرقه
چشماش خیس از دریای سرش
گونهش جاری رو پهنای لبش
دو دل وسطِ خودخوریاش
فازی اسیره دو دوئیا
اسیره ولی هنو آزادهاس
خونهش یه قدم تا جادهست
جادهش خاکه و دلش گِله
کسی نمیخواد مسیرو بهش بگه
مسیر که اسیره عصر ماهاست
فرعی که الان اصل ماهاست
تناقض میسازه توی سرش
هرچی که میگن خوبه بده
سر میجوشه، تَن یخ میزنه
هی مینویسه هی خط میزنه
خطاش تَرکای ریشه شده
خونش آهنِ تیشه شده
کی بود کی بود چی بود چی بود
کی بود چی بود چی بود شیکوند
ترک ترک از تو سرم
از توو سرم تا تو گلوم
از توو گلوم تا رو زبون
از رو زبون تا تو دلم
از تو دلم تا کفِ پام
شکست شکست شکست شکست