Daygard
Daygard
Daygard
Daygard & Kaboos
Daygard
Daygard
Daygard
Daygard
Daygard & Peyman Yara
Daygard & Yahyaa
Daygard & Peyman Yara
Daygard
Daygard
Daygard & Peyman Yara
Daygard & Safir
Daygard & Peyman Yara
Daygard
؛[قسمت اول]؛
یه پارادوکس مطلق که میره راست راست راه
پاهاش اینوره سرش یه ور تو بازداشتگاش
تخم نمیکنه هیچ غریقی بپره باهاش
توو این باطلاق یه جونور قالتاق
محتسب مونده جا امضای باتومت رو کمرم
محتسب میزنم تا از زدنت رو نبرم
محتسب عطر بزن از گندت بو نبرن
نقاشای شهر بپاشن به بومت رنگ خون
یه جا که فقط آشغالا رو بدن راه تو جمع
توو خواب خوش یه گوشه ای تو پلاسما تو سطل
اگه صدای استخونم در نیاد صدای زبونم میاد
فرخی نیستم لبامو بدوزید بهم
میکنه پاره آرواره هام نخ بخیه ات
خودت که تو سایه ای و من دنبال بقیه ات
این حکم آخر زمینه تو دادگاه طبیعت
تو آفت بهاری بچسب به یقه ی غریزه ات
سیب سرخ ممنوع تو شب شعر دریدن
با طناب دار رفتن به بدرقه ی حقیقت
محتسب، من نخورده مستم
یه جماعت هم عین من کبریت بگیر تا بترکه شهر از
صدا میده کو؟ کو؟
فاخته لونه نکرده گوشه ی اتاقت
یه هیولاس که گشنه اس هان؟
بگو چی داری چرب و چیلی تر از شیکم داروغه
؛[همخوان]؛
میزنه یه گاز از گوشه ی بانک، داد میزنه، میلرزه! حقم کو؟
راه میره تو خیابون، ماشینارو میده قورت عر میزنه! حقم کو؟
سیخ میکشه به برجات
میکشه به نیش هی میجوئه میجوئه! حقم کو؟
نمیکنی جایی واسه موندن پیدا
؛[قسمت دوم]؛
تو همیشه میزدی تا جایی که زورت میچربید
نه موندگاری نه پرچمی که زیرش میگندی
ماشین حساب جواب نمیداد کدومش می صرفید
زنی که جیغ میزد، بچه ای که نمی خندید
اندیشه رو خفه میکرد به زور تهدید
قدیما چوب داشت الان تفنگ و هفت تیر
همرو بلعید رسید به ته دیگ
صدای تیز گشنه ها رو نمیشه نشنید
موشت تو سوراخ نمیره جارو ببند به دمبش
کوبید تو صورت مسئله با پتک کلفتش
جنایتی به اسم قانون که میشه تصویب
متهم رو به دیوار، خسرو با گل سرخش
جوخه ات به سر سبز ما میندازه تیکه
زبون سرخ رو سیاه کرد تو این نظام دیکته
یه شهروند خوب، یه کر و لال شیکه
یه پرسه ی شبونه میگه چه اوضاع خیطه
محتسب، من گلوم از درد پره
تو چشمام زل بزن که نگاهم از مرگ پره
من یه هیولام که داروغه زاییدتم
فرقمون اینه که صدام از سم پره
تو ریشه های پوسیده، توو ویترین قدرت باش
ولی این هیولا مست می و الکله
میکنه میبره با خودش هر چی که هست
یه سرطانه که شهر ازش پره
؛[همخوان]؛
میزنه یه گاز از گوشه ی بانک، داد میزنه، میلرزه! حقم کو؟
راه میره تو خیابون، ماشینارو میده قورت عر میزنه! حقم کو؟
سیخ میکشه به برجات
میکشه به نیش هی میجوئه میجوئه! حقم کو؟
نمیکنی جایی واسه موندن پیدا
یکی بگه، حقم کو؟
میزنه یه گاز از گوشه ی بانک، داد میزنه، میلرزه! حقم کو؟
راه میره تو خیابون، ماشینارو میده قورت عر میزنه! حقم کو؟
سیخ میکشه به برجات
میکشه به نیش هی میجوئه میجوئه! حقم کو؟
نمیکنی جایی واسه موندن پیدا
یکی بگه، حقم کو؟