؛[قسمت اول: رض]؛
روز از نو روزی از نو
میتنیم توی هم توی تو
بین من و تو فاصله کاشت
همینم شد باعث رشد
دلم کویره، تویی که میلرزونیش
جونمو میخوام بدم ارزونیش
یه زمانی کوه بود ترسو نیست
ناخدا تویی که میگردونیش
کمر و غلام و قمر و همرو
شمال و جنوب و نهال و ثمر و
این همه شب تار و تا سحر و
با چشمون خمار از پیشم نه نه نرو
در میشه باز نور میاد تو
اون میره بیرون جا میزاره بو
میشم بی قرارش و میگم کو
هر جایی میره من میرم او سو
؛[همخوان: رض و نوید]؛
عطر تن تو بو میکشم روی سطح شهر
هر جا میری رد پاتو میبینم حتی تو شب
وقتی کسی پیشت نیست
من خودم پیشتم
نور داره میره
بیا روشن کنیم دو تا شمع
یک و دو یک ودو یک و دو
من خوشحالم
( دو تا شمع )
من و تو من و تو من و تو
هستیم با هم
( دو تا شمع )
یک و دو یک ودو یک و دو
من خوشحالم
( دو تا شمع)
من و تو من و تو من و تو
هستیم با هم
؛[قسمت دوم: نوید]؛
در میشه باز، من میشم دور
از لای دستات و بین دو کوه
اون بومرنگم که هر وقت برم بعد برمیگردم
تو تابم میدی من چرخ میزنم
ظاهر شل، دارم میرقصم تو باطن خود
هر چی دور شدیم ریشه دادم
همینم شد باعث رشد
قطر کل زمینو، ریشهی دوریت درید و
زیر پای من و زیر پای تو با هم یه سرزمین شد
هی! بیا حرف بزنیم، قدم رو این مرز بزنیم
ما همیشه یه چیمون کمه
تو اون که هست غلت بزنیم
؛[همخوان: رض و نوید]؛
عطر تن تو بو میکشم روی سطح شهر
هر جا میری رد پاتو میبینم حتی تو شب
وقتی کسی پیشت نیست
من خودم پیشتم
نور داره میره
بیا روشن کنیم دو تا شمع
یک و دو یک ودو یک و دو
من خوشحالم
( دو تا شمع )
من و تو من و تو من و تو
هستیم با هم
( دو تا شمع )
یک و دو یک ودو یک و دو
من خوشحالم
( دو تا شمع)
من و تو من و تو من و تو
هستیم با هم