[آلبوم تفریق / متن آهنگ «دید بزن» از صفیر و اتاق بند]
[مقدمه: صفیر و مهوش]
نگاه دلکش رو ببین، دید بزن
(دید بزن)
نگاه یارو رو ببین، دید بزن
(دید بزن)
تیز بینیش و دید بزن
ریز بینیش و دید بزن
ما شاءالله، ههه
[قسمت ۱: صفیر]
دید میزنم، میزنی
میزنه که نکنه فلانی
از زنجیرهای که ما تو ذهنمون
با قوانین ساختگی بافتیم، بیرون بزنه
من نمیخوام تو هیچ زنجیرهای باشم
که هیچ تاثیری روش نداشته باشم
مثال کودکانهش اینه
دروازهها دو تا تیرچه
چمنِ زمین قیره
همه به توپ شدن خیره
گیره نفس توی سینه
میزنم شوت، میره و میره
توی خونهای که دل پیره
نگاه میکنم که کیه
اون آدمیه که همه بهش چیره شدن و
خودش تو خودش اسیره
میرم که بگم چیه؟
میبینم توپ خورد میله
چشمو سفید و مردمکها تیره
فحش که میاد و منم سیبلش
میزنم شیرجه به نقطه فراری که
به قلبم عشق سرازیره
چون نخواستم باشم توی زنجیره
[قسمت ۲: صفیر و مهوش]
تیز بینیش و دید بزن
ریز بینیش و دید بزن
که نخواست بشه بالا دست
که نخواست بشه پایین دست
که نخواست بشه مهره خُرد شده و بازیگر
تیز بینیش و دید بزن
ریز بینیش و دید بزن
که نه اون آینده شد، بابِ طبع
نه گذشته شد، راه حل
دنبال مسیری افتاد که باشه پاره گرد
تیز بینیش و دید بزن
ریز بینیش و دید بزن
بیرونش پُر از زنجیر
درونش پُر از زنجیر
تو سرش رویا داره
که روزی بنده رو پاره کرد
تیز بینیش و دید بزن
ریز بینیش و دید بزن
هر چیزی جز نور
تو دیدش شایعهست
دید میزنه تا بگن ریز بینیش
نمیشه حرکت
مثل جمعه معلق
هر جمله پُر از شک
نه زوج، نه فرد
طرفی با هر طرف، بی طرف
دست هات گل ولی
تو که لو نمیدی به حیله
میگی پوچه راهش
رو کج میکنه و میره
وصله پینه به زنجیرهای که دیده
تو دیده خالی بازی با دست رو
که تقدیر گلهاش رو چید
برو راهی رو که شیشه چسبیده به جیوه
دید بزن آینه رو که جایزش زر و سیمه
مسافری بی هدف
رو دوش بار و بندیل
کولی منتظر بهار
زندیق به سردی
اشک یخ نوک قندیل
تشدید گذاشت روی تغییر
چون زمین هم تشنهست
زندیق به گرمی
مثل جمعه معلق
هر توبه پُر از شک
نه جزر، نه مد
طرفی با هر طرف، بی طرف
نه نای رفتن، نه نای موندن
اما ریز شدی تو دیدن
یاد گرفتی روییدن
تیز بینیش و دید بزن
ریز بینیش و دید بزن
[قسمت ۳: صفیر]
دروازهها دو تا تیرچه
چمنِ زمین قیره
همه به توپ شدن خیره
گیره نفس توی سینه
میزنم شوت، میره و میره
میره توی خونهای که دل و دیده
اسیر همن، با هم میرن ریسه
میدونم که کی به کیه
یا چی به چیه
سپر سینه، میرم سمت اون
که شبیه دل و دینش
میبینم توپ رفته تور
چشم ها سفید و مردمک ها تیره
تشویق که میاد و منم سیبلش
میزنم شیرجه به نقطه فراری
که به قلبمش سرازیره
چون نمیخوام باشم تو این زنجیره
همه چی زشت، دقل و تقلیده
میخوام واقعی باشم تو تصویرش
[پایانی: صفیر]
دید میزنی، میزنم
میزنیم که نکنه فلانی
از زنجیرهای که شما تو ذهنتون
با قوانین ساختگی بافتین
بیرون بزنه
ما نمیخواد تو هیچ زنجیرهای
جز زنجیرهی ما باشه
میخواد خودش تاثیر بزاره
تو مثال کودکانهت چیه؟
Did Bezan was written by Aso Kohzadi & Bamdad Afshar & Safir.
Did Bezan was produced by Aso Kohzadi & Bamdad Afshar.