[آلبوم تفریق / متن آهنگ «ممکن» از صفیر]
[قسمت ۱]
پخشیم با کلمه
گلوله حرف ربط
تا شر خشاب گلو
به سمت شُبهه
رها میشه تا صدمه بزنه
به معنای نقطه
که به سر نرسه
شب بی صبحِ مُرده
قانون بزدل، عقب مونده از جُرگهیِ ما
مبتلا به غرش
چون که شریکیم تو جرم هم
مهره کنار مهره
قرار عاشقونهایه که لو میره با جمله
قصهها کنج سینه ها رشد میکنن
کلمهها تو وجود جا خوش میکنن
یکی درون تو
و تو توی موجود دیگه و
ما توی وجود هم زندگی میکنن
توی هر نطفه ما
ماه پُر از خورشید و
ما پر از کلمات نقره فام
زمان تند میره و سر میبَره
ترس نمیمونه تو ترسیدنت
مایِ امروز از همیشه، همیشگی تره
دو به شکی
میون رفتن و موندن از جمعِ
کی خورده، کی بردهی سلطه
پرسش کی دزده
تو که حسابت پاکه رو چرتکه
این قرار عاشقونهایه که لو میره با جمله
تو پُر از آزادی
آزادی، پُر از جنبش
مثل داستان رقص پیرهنته تو تشدید قله
بدون ماه، قل له میشه زیر کوهِ سخره
تو با توی خودت و
منِ من میشی ممکن
چه حالی داره شعلهور شدن الفبا تو لوزه
دونه به دونه مصلح میشن و
چیزی که حاصل میشه صلحه
مای امروز از هر چیز خوشگل، خوشگلتره
صورت مثل
چشم ضرب المثل
نگاه متل
بودنت قند و عسل
هم دردی و هم درمان
طلب، طلب، طلب دارم
ما را از زنجیر فلک
کلمه های غریبه
مشتاق نزدیک شدن به جبهه بی دشمن ما
لو رفتن قرار عاشقونهی دو ضمیر دشمن ما
که های نفس، نوک قلم تموم میکنه
اسارت جوهر خواب
چه اعتباریه به هندسه
وقتی لامسه از درک کلمه خارجه
نمیدونستم قلب دارم
تا فهمیدم حس تب به مرگ غالبه
با چه گویشی، با چه لهجهای
بچینمت حرف به حرف
که تو، تو بشی
تا با من، ما رو دیده شیم
مای امروز، از شنیدنیها دیدنیتره
این قرار عاشقونه حتی لو میره با کلمه
هجای سکوت رو وزن ما چیدنیتره
انگار تو تن یکی دیگه زندگی میکنم
هر لحظه هویت من قلع و قمه
ترسم از هر اشارهست
که راه تو رو کج کنه دوباره
این قرار عاشقونه حتی لو میره با
این قرار عاشقونه حتی لو
این قرار عاشقونه حتی
این قرار عاشقونه
این قرار، این
چیزی که هست یعنی ما که امروز
از هر چی مای دیگهست، ما تره
[قسمت ۲]
پخش شیم با کلمه، نزدیک شدیم با حروف
تا سکوت، دور که بشم مصراع و بیت
تو شعر میکنن ظهور
دور افتادهها شاعر میشن
با چیدن حروف
یاد میگیرن راه تو رو
به تو برسن به مرور
تا ما بشن با غالب جدید
بگن این یکی دیگهست
نمیگم دروغ، شاعرها هی میگن دروغ
شاعرها هی میگن دروغ
نبودن تو بهونهست
که هی بگن دروغ
قانونِ عقب مونده
میرسه به دور افتادهها
از تو دور، دور میشن به وضوح
تو پُر از آزادی
آزادی، پُر از جنبش
مثل همین حالا که ما
از این شعر میکنه پرسش
که مگه آخرین کلمه قرار نبود صلح شه؟
پس این همه حرف ربط
چرا دشنه کشیدن روی نقطه؟
که قرار عاشقونه لو بره با شعر
لو میره با جمله
Momken was written by Aso Kohzadi & Safir.
Momken was produced by Aso Kohzadi.