[قسمت 1]
یه عمر پا بلیط سینما پول دادی
اما نفهمیدی خودت شدی فیلم یا فیلم اصلی خودت بودی
غذا کارت سوخت و بیمه سرویس بهداشتی
حقوق شهروندی یه پذیرایی ساده
یعنی منو تو مجازییم و مانی حقیقیه
منظورم پوله رفیق اون بازگر نیست
مغزا همه روی پایین تنه گیر
انگار داریم تله زیر پامون
دیگه بارون نمیزنه به این خشکی
وقتی زیر قانون گلا خشکید
تف کرد به بزک و خود آرایی
هرکی یه گوشه ی آسمون خدارو دید
نه با گوش نه با حس لامسه
نه با فکر یعنی درست با چشمش
دید نشونه هایی که جلوش بارز
به خودش قول داد که دیگه پا بشه
چون زیر سایشه
[همخوان]
طبیعت بزرگترین مسعله ی تاریخ
سخته رسیدن به حقیقت
مغز انیشتینم نمیتونه کشفش کنه
چون تش ما ادما توش میشیم حل
طبیعت بزرگترین مسعله ی تاریخ
سخته رسیدن به حقیقت
مغز انیشتینم نمیتونه کشفش کنه
چون تش ما ادما توش میشیم حل
[قسمت 2]
تب سره (تبصره) پوله هرکس یه جوری نسخش بوده
هرزس چجورش مزشم خوبه
همه دارن روش نظر و جونو میدن واسش
یعنی در اصل وسیلس هرچیزی جلوش خوب اسلحه بوده
میخوان بالا برن همه از نردبونش
هر برده رو برعکس بخون
تا بفهمی چرا باید هدر بره عمرت تو این برزخ روحت
بستنمون به زنجیری که بوی جهالت میده
تا کثافت دیگه بسترمون شه
تا احساسات زیر فلسفه خورد شه
تا صداقت ریغ رحمت بنوشه
تا عدالت قاضی با یه دونه چکش بکوبه
تو سر اونی که ناخواسته کج رفته بوده
تا جنازت تو این جنگل بسوزه
در آخر بفهمی که پنچره روحت
ببند چمدونتو برو
[همخوان]
طبیعت بزرگترین مسعله ی تاریخ
سخته رسیدن به حقیقت
مغز انیشتینم نمیتونه کشفش کنه
چون تش ما ادما توش میشیم حل
طبیعت بزرگترین مسعله ی تاریخ
سخته رسیدن به حقیقت
مغز انیشتینم نمیتونه کشفش کنه
چون تش ما ادما توش میشیم حل