قسمت اول دیگرد :
از وقتی پدرش رو داد از دست تو معدن بش گفتن جنازه اش میمونه اون پایین تا ابد
سفیدا میومدن کشتیارو پر میکردن مردم ده سه وعده خاک اره پخت میکردن
مادرش شیر نداشت تو سینه اش واسه خواهرش
جای شلاق سفیدا رو کمر باورش یه حصار بلند کشیدن دور دهشون میگفت
میرم بالا از این دیوار یه روز آخرش
میدادن بهش آموزش صدای گلنگدن شیر سیاه آمازون با یه تپانچه ی بد لگد
کار به جایی نبرد
دستگیرش که کردن شد یکی از اموال کلاه بوقیا بعدن
با چشمای بسته تو قفس رو عرشه چشم بند که باز شد دید زنجیر به پاهاش وصل
یه حیوون دست آموز تو باغ وحش انسانی تو سال هزار و نهصد و چند میلادی ؟ ...
همخوان :
نشستم و بازی بچه ها رو نگاه میکنم با خودم فکر میکردم با خودم فکر میکردم
اگه نباشن
اگه بمیرن
قسمت دوم بامداد
شهر بازی محبوب من هارلم
خیابوناش عجیب چراغا ش کم
ولی باز هم از رنگ پوستم روشن تره
شبا همه میرن سریع میشه آدماش کم
داداشام رفیق دارن کلی دوسش دارن
خواهرام رفیق دارن اینجا رو دوسش دارن
مامانم دلش شور میزنه چون بابایی رو
اینجا دوسش ندارن اینجا دوسش ندارن
از بابام پرسیدم چرا دوست سفید پوست ندارم ؟
گفت چون دوست ندارن! چرا دوستم ندارم ؟
گفت عوضش رییس جمهورمون سیاهه پس
بخند کاکا سیاهه کوچولو این به اون در
منم موندم سره جام با سوال که این تفنگ چیه پشت کمر بابام ؟
بابام یه کابوی ؟ لوک بدشانس خوب بد یا زشت یه سیاه پوست هرجا
همخوان :
نشستم و بازی بچه ها رو نگاه میکنم با خودم فکر میکردم با خودم فکر میکردم
اگه نباشن
اگه بمیرن
قسمت سوم یارا
میگم اینجا تهرانه اون میخنده
میگم فرهنگ پر و بال فکرامون رو میبنده
میگم تو کودکی شیرینی ملیتت جبر
میگه راه حل اختلاف قومیمون صبر
میگم تبعیض گذاشتن بین ما و شما مرشد بیا بازی کنیم نگاه! نژادت فحشه
میگه افغانستان ما قندهاره تلخه
از دنیاتون پرته
دائم نبرده
پدر بزرگ مرد گفت با کفار میجنگه
پدر زیر چرخ مشکلات ایران میلنگه
پسر یه شهروند درجه سه تو کشور جهان سه
شناسنامه نداره راش ندادن مدرسه
دلش می خواد بازی کنه اون فقط یه بچه اس
که رو پیشونیش چسبودن فقط یه برچسب
بدون ملیتش یا بدون دینش اون
فقط یه بچه اس
Bacheha was written by Peyman Yara & Bamdad & Daygard.
Bacheha was produced by Peyman Yara.