TADAVOM

؛[قسمت اول]؛
شب بود
همه سرفه میکردن
لا به‌ لای فضا پی‌ِ زهره میگردن
میکشن چشم خوشه میخندن
سگم بشن فقط گربه میچسبن
کاری ندارم با بقیه
میگی چرا ترک نمیکنی
میگه برو حالا خدا کریمه
دست نمیزاره روی سرِ ضعیفش
میگه یادش بخیر بچگیام شبیه‌تِ
میگه برو جلو گل سرسبد
نه
گربه ها کفِش تلف شن
همون شهری که پُره زر ورق و یه گونی قنده
فنجونت بهم بگه یه قوری چنده ؟
هرکی اومده توشم یه جوری رفته
در میاد فقط از همون پولی که نفتِ
پس برو جلو
پس نده برو جلو
دست نده بدو برو
داستان منه ...

؛[همخوان]؛
شب بیداری یا صبح بخوابیم
همه داستان منه
داستان منه
شب بیداری یا صبح بخوابیم
همه داستان منه
داستان منه

؛[قسمت دوم]؛
صبح ...
صبح سر کوچه غلندر بیداره
کل شب رو خوابیده از بدن درد
همه خوشتیپ میشن یا که خفن شن
منم ساده میشم و نمیشه خب سرم خم پس
این دنیا که ارزش نداره
کس خوارش بزار بره خرکیف سواره
دو تا بنز بشه
پرچم رو بده بالا
این سری واسه تو
سری بعدی واسه ماها
شب میشه روز
زود میشه زود
دم میده پول سرِ سفره‌ی ماها
زاییدن زیر نور
من کلاً دیگه هرچی داشتم ، دادم
چندتا قصه دارم اونم باختم به جیبتون
کلاً همه چی خب به کیرم شده
رد میشم از خیابون شانسی شانسی شاید امروز روزِ منه
به امیده اینکه یکی زیرم کنه
آره ، زیرم کنه ...