[آلبوم نشد بگم | متن آهنگ «نمونه» از صادق]
نی من منم و نی تو توئی نی تو منی
هم من منم و هم تو توئی هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
یه جا که گل نمیخورد آفتاب بهش
اونجا که دور بودش از دل بهشت
اونجا که هر طرف بود کلی نقش زشت
اونجا که اختیارِ طعمهی سرشت
از چشم اتفاق ، قلب سرنوشت
گذاشته مغز اونجا خشت روی خشت
تو اونجا دونهها نمیرسه به کشت پس
ما میایم با جلال با ناوگان عشق
تو نمونه میشه تنها این صداها تکرار
توان کافی اما بی جواز اجرا
از حباب بیرون و دور از لکهها
از کمان رها شدست و غرقه نوره پیکان
یه خلق تازه واسه کله خلق حاضر
به قصد یه شکاف توی صد حباب فاسد
غنی از احترام و افتخار لازم
جواب ساده واسه خالیای پازل
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
پیاله پر شده از این گناه بیدلیل
این سقوط آدمی این بُتای بیشریک
تو نمونه پر میشه اندوه مردار
نقش توی کشتار بوی گند مرداب
نمیشه اینجا اما حکم حکم بازی بازی
برای بینیازی باید باشه قاضی راضی
که سازی ما نداریم ما به رقص سازیم
پس به چی بنازیم شد تو سر سرازیر
یه جا که گل نمیخورد آفتاب بهش
اونجا که دور بودش از دل بهشت
اونجا که هر طرف بود کلی نقش زشت
اونجا که اختیارِ طعمهی سرشت
از چشم اتفاق ، قلب سرنوشت
گذاشته مغز اونجا خشت روی خشت
تو اونجا دونهها نمیرسه به کشت پس
ما میایم با جلال با ناوگان عشق
نبود آدمی شد قطره اشک کوچیک
به گونه یه بچه تو نژاد پوچی
به گونهی یه مرد از خالیای تو جیب
به گونهی یه زن که رخت جنگو پوشید
چه زود دریا میشه قطره قطرهها
اونجا که وصل میشه قبل و بعد ما
اونجا که فرقی نیست تو بین ذرهها
سیل میشن اشکها، نمونه سد راه
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو