[قسمت یک | مسلک]
کی میدونه کی خوبه کی بد؟
کی میدونه ته دل دیوونه چی هست؟
کی خبر از آینده داره؟
یه روز کرم پروانه میشه بیرونِ پیلهاش
کی میدونه، زندگی خوبه یا مرگ؟
آدما ورقای تو دست روزگارن
ثانیهها جلو میره روی عادت
شرایط آسونه یا سخت
دنیا چه شکلیه واسه یه کورِ مادرزاد؟
کی میدونه؟ جای حقیقت نی روی کاغذ
چرا تو کلیسا گناها رو فوتِ آبن؟
فرق حیوون و آدمو کی میدونه واقعاً؟
شاید حیوونا اَ خدا میخوان خویِ آدم
نگیرن، کی میدونه؟ کی میدونه؟
چرا همه واسه پول میدوئن؟
چرا تو رو از خودت هی دور میکُنن؟
چی به روسپیها گذشت که روسپی شدن؟
تو این تاریک هیچی مثِ روز نی روشن
کی میدونه؟
[همخوان | آریئل]
پس کـــــو، خدایی که باورش داشتیم
در نیومد؛ تا آخرش پشتم
هنـــــوز، نقابمو برنداشتم
با ســـوزن رو صــورتم دوختم
خواب از جلو چشمام مث سایه رد شد رفت
کی میدونه شاید زندهام ولی چند سالِ قبل مُردم
خدا یه بارم شده، دستتو بذار رو شونههام خودت
چون غیرِ تو کَسی و نمیشناسم که بتونه حالمو رو به راه کنه
[قسمت دو | مرژاک]
من مثِ راهبیام که از صومعه دورم و
یه دنیا سوال افتاده مثِ خوره به جونم
جواب معما چیه؟ پشتِ این معضلا کیه؟
نمیدونم شاید تاریکی همون روشنائیه
ما هرکدوم مسیرمون با همه جداست
ولی کی میدونه آخرش کجاست؟
اصلاً شاید، این زمینِ بزرگ و بیدَر و پیکر
فقط یه دکمهی کوچیک رو پیراهن خداست
پَ کی میدونه حالِ اون که لَنگ نونِ شبه؟
سخته رو بزنه توی دنیایی که همه نردبونِ همن
گربه ببینه دیوارا بلنده، با تمام وجود میکِشه یه پنجه روی تنت
کی میدونه شاید ایران جهنمه
فقط اسمشو عوض کردن اینا نترسن
میگن نژادپرست نیستم ولی میام عقبتر
میبینم تو این سالها کم ما رو سیاه نکردن
کی میدونه حالِ هنرمندیو
که هنرش سوخت شد سر مجوز گرفتن
کی میدونه حالِ پدریو
که هنوز زندهست و بچههاش منتظر ارثن
راستی کی میدونه چقد گناهکاره
کشیشی که غصهی کلیسا رو میخوره
خوش به حال آدمای بیخیال و بیمُخ
کی میدونه اگه من نبودم کی اینا رو میگفت؟
[همخوان | آریئل]
پس کـــــو، خدایی که باورش داشتیم
در نیومد؛ تا آخرش پشتم
هنـــــوز، نقابمو برنداشتم
با ســـوزن رو صــورتم دوختم
خواب از جلو چشمام مث سایه رد شد رفت
کی میدونه شاید زندهام ولی چند سالِ قبل مُردم
خدا یه بارم شده، دستتو بذار رو شونههام خودت
چون غیرِ تو کَسی و نمیشناسم که بتونه حالمو رو به راه کنه