Donbale Tash

[قسمت۱:دیگرد]
دنبال تهش نگرد اصلاً اگــه تو هم خسته ای از این قصــه تلــخ
شاهنامه تهش خوش نیست اگه رستم نبنده تن شاه رو به سنگ
راه بازه پس
زنده اونیه که بتونه راه بره تو این آفتاب سرد
انتخاب با توِ پس
اگه تهش نخوای بهت بگن آشغال پست
منم عاشقه ثروت ام
زندگی خوبه لای چرک های سبز؟
چشمهاتو نبند و ببین زیادن تن های خسته لای برگ های زرد
احساس درد ، انحصاری نیست کُنتر بزنن سر در شهر
روزها میگذزن
جیبا خالی و پر میشن
...هفته به سر

[قسمت۲:بامداد]
خوب ببین
لاپوشونی نیست
...مامان ببخشید اگه بچت
پسر رو مد پوشی نیست
وقتی پشت میکروفن میرم تو جیب ام گوشی نیست
ببخشید اگه ترک تحصیل کردم
زدم دست رد به هر کی که خر کردم
...بهش گفتم خر ننته نه من
میدونم حرف خوبی نیست ولی
این یکی رفیقم دودی نیست
کارد هم دست بگیره خونی نیست تو کار
مثل این جنده دوهزاری ها پولی نیست
وقتی باهاش حرف میزنی خوب میشی
انگار داری میچاقی توپ میشی
امید میده - حس گٌندگی میکنی
به زندگی هم زور میگی
بعد
آب دهنتو قورت میدی
میگه درسته اونی که از احتمالش بیشتر
تا وقتی که همه اشتباه میشن
اگه دو دو تا چهار تا بکنی مثله همه ای
به هرکی عیب نداره به اصطلاح میگن خاص
تش تهش من
از این ته ترم رفتم برگشتم
میگی چرا؟
پاسخ مجحوله
دلم واسه رفیقام تنگ شد حتما
میگن سگ ـن مثله [?]
ولی تو دست گرگا مثله کاموا ـن
دنباله تهش نباش
هرکی تهش وایساده گاییده شد
با یه چیز خاردار
من سگ نیستم ، پارس بلدم ولی
هیپ هاپ ، هاپ
من هم مثل تو یه روزی بودم پی گیر انِ قضیه ی این داستان
ولی حالا وقتی شعر میخوم دیگه خودمو رو استیج نمیبینم
دیگه این جمعیت هد نمیزنن
پای میکروفون استرس نمیگیرم
واسه دشمنـام ‌ژســت نمیگــرم
واسه طرفدارام قصه نمی چینم
این روزا با این که اخم میکنم ولی هیچ چیزی رو جدی نمیگیرم

[قسمت۳:دیگرد]
چی مونده تهِ دلت
ازم نخوا ندم کشش
وقتی که هیچ فرقی نکردی
قرمزه خون ،‌ ولی زرشـــک
ریخت ، پاشید ، رفت
نموند ازش اثر
مـــوازی مثل دوتا خــط
تا تهش رفت و برگشت
نرسید به مقصد
گفت ته جمله ات نقطه نذار
اگه نمیخوای بمونی پشت حصار
خط خطی شد کاغذ
مثل دیوارای زنــدان
حبس نداره انتها
توهم یا رویا
حکم بدون اعتراض
بـازی مجهـول
ترس از موندن
پـاهاتو بسـتن
نه راه رفت
نه راه برگشت دادن
سر نه عجب
داشـــتن سر عجب بود
نادون میرفت تخت گاز
ولی اون که تهش رو میدید عقب بود
ولی اون که تهش رو میدید عقب بود