Be Samte Fardaye Jahan

[متن آهنگ «به سمت فردای جهان» از داریوش]

[مقدمه]
ای زادگاه زخمی، ای میهن پَرپَرشدگی
کی قصه‌ی سکوتتو میخوای به تاریخ بگی؟

[قسمت ۱]
فریادتو پنهون نکن، ای خاک خاکسترنشین
خدای این خرافگی زندگی‌سوزونه، ببین
بغض نکن، بغض نکن، ای میهن دل‌نگران
خروشتو گسیل کن سمت سکوت این جهان

[برگردان]
ای سرزمین زخمی، ای میهن رنج و بردگی
کی قصه‌ی سکوتتو میخوای به تاریخ بگی؟

[قسمت ۲]
از فصل قتل‌عام آبان‌ماهه‌ی هرماهه و
سینه‌زنای نوجوون جون‌سپار قمه‌زن
از شهرای لبالب از گرسنه‌های دربه‌در
از خاوران‌های پر از جنازه‌های قدقن

[برگردان]
حرف بزن میهن من، میهن من حرف بزن
از صلح و از برابری حرف بزن، میهن من
حرف بزن میهن من، حرف بزن میهن من
از فقر و از ستم به جانب جهان حرف بزن

[گذار]
قاضیای معرکه‌گیر، قاصبونای روضه‌خون
اعدامای دسته‌جمعی و کشتار کولبرای جوون
پدرای دخترکُش و مادرای کلیه‌فروش
بساطیای مسکنت، پیرزنای گونی‌به‌دوش
حرف بزن میهن من، میهن من حرف بزن، حرف بزن

[قسمت ۳]
رونق شاهین‌کُشی و رژه‌ی فوج کرکسه
تبلیغ پرلودادن و حراج قفل قفسه
رو دیوار مدرسه‌ها شعار مرگ و جنگ و خون
تو سینما شمایل خوف و خرافه و جنون

[برگردان]
ای زادگاه زخمی، ای میهن پَرپَرشدگی
کی قصه‌ی سکوتتو میخوای به آینده بگی؟
ای سرزمین زخمی، ای میهن رنج و بردگی
کی قصه‌ی سکوتتو میخوای به آینده بگی؟

[پایانی]
ای زادگاه زخمی، ای میهن پَرپَرشدگی
ای سرزمین زخمی، ای میهن رنج و بردگی
کی قصه‌ی سکوتتو میخوای به آینده بگی؟