[آغازین]
این واسه اون موقعست
که بدترین لحظه ی زندگیت و
تبدیل بکنی به بهترین لحظه ی زندگیت
[قسمت اول]
یاد گرفتم
یاد گرفتم واسم اتفاق بیوفته بعد معنی کنم
حتی وقتی بد مریض شدم
سخت ضعیف شدم
سرزمینمو تو سر قوی کنم
هر وری اتفاقی نرم صبر برین کنم
اول از همه ببندم اتحاد با قلب پرم
که عذاب نکشم از ارتباط با سبک خودم
هر فکری بخواد واسم راست شه رو خفه کنم
سهمم بیاد بی اینکه جاذبه رو تله کنم
دنیا پره حفرهس با سرنوشتای مختلف
تو همشون خطر هست خط اعدامه معترض
تو جبهه های متضاد و ارتعاش مبهمش
که نوبتیه تا زمان ارتفاع مردنت
استعدادو گسترش میدمو بلند میخندم
لازم باشه افسرده میشم و
خودم میفهممو میرم برمیگردم
از تاریکی به تاریکیه روشن داشتم
زیر قسمت سفیدم هم شهر میکندم
روش تابلو های پرت میزنم
که خودم مسیرامو گم کنم رو ابر بغلطم
بدون درس برم ادامشو ترس برهنه کنم و
دست ببندم به جای سبز بچسبم
بدون اسب بدم خط
[همخوان]
در خلوت هستم
توی پاگرد طبقه ی هفتصد
باید به پرنده ها وصل شم
برم به جنگ درنده های تو جنگل
برم به سمت کلمه های تو دفتر
بدون اینکه دنبال خونه بگردم
آزاد آزاد
[قسمت دوم]
اعتقاد دارم به خنده های مرموزت
اعتقاد دارم به خنده های مرموزت
تو لحظات بودنو پر میکنی با نبودت
حتی وقتی هیچ حسی نمونده برام و
شدم شبیه حباب آب درون شهاب
هر چیز بهم پیوسته تو آسمونت
حس فرصت فهمیدنتو تو روزای شومه
شکل امید آزادی از زندانای دوره
حس جرات خندیدنه قبل طوفان نوحه
به ارتعاش جوهر قلمم معنی بده
بدون فریب علمو جنون کثیف ذهن
به سادگی شعر به آزادگی عشق
شکل اتحاد زیر پوسته نارنگی گرد
حلقه های مقدسی که تبدیل به میوه شدن و
بعد خوردنشون شروع میشن به چیره شدن
تو میدونی چه تشابهی بین ما و اوناست و
ممکنه کاتالوگشو بزاری زیر زحل
میخواستم اونطوری که تو میتونی ببینی ببینم
فهمیدنش وحشته و ترسیدم تا مقصدش
شمشیر تقویمه رو نبضمه
تو هر دهه و فکر اینکه انسان
یه احمق مترسکه مهم نیست
واسه ژن و جن و شعر و ور نیس
این همه سعی الکی واسه پروسه ی سنیست
اینکه تو جبر سرنوشت بشی یه لقمه ی ابلیس
یه مهره ی فیک فس یه نخبه ی خنگ
اگه از نظر همه فقط یه بزدل زشتی شدی
فکر کنه یه فکر دیگه یه مرده ی ذهنی
اگه روحت بوی نفرین میده
رد شدی از دونه دونه چرکی
خونت گرم میشه با جوش دود کتری
اگه اسکاچ هر روز میده بو املت قسطی
نگران پرچمت نباش رو قله ی ام اجی
بپاشون بیرونو همشونو بسوزون
میشه فراموش کرد این جبروتو به مرور
اول درونو بجوشون قبل تسلط به فنون
اگه لازم شد حتی بکن تقلا بعد دروغ
اگه حال بهتری داری روحتو زندگی کن
تو خراب میشدی قصه سودشو میبرد
[همخوان]
در خلوت هستم
توی پاگرد طبقه ی هفتصد
باید به پرنده ها وصل شم
برم به جنگ درنده های تو جنگل
برم به سمت کلمه های تو دفتر
بدون اینکه دنبال خونه بگردم
آزاد آزاد آزاد
Azad was written by Reza Pishro.
Azad was produced by Reza Pishro.
Reza Pishro released Azad on Mon Nov 27 2017.