Zirzamin Too Asemun

قسمت اول - فرزان :
لعنتي من زيرزمينو ميبرم تو اسمون
يه تنه با تانک مغز ميزنم به خاکتون
شما ميگين لغتنامه ميگم الفباي خون
اوج جنون منو تو اين کلمه ها بخون
تو مغزم ارزو شد قلبم مکان دود
خوابشو ببينين از عشقم بزنم واسه پول
سردترين جنازه توي شرق تهرانه جاريه احساسش ميگه بت اين منم زاييده ي گور
هرثانيه تکون ميخورن تو مغزش کرما که رو خاکم باهاشن تو قبرش منتظر تا قافيه شه جور
پا ميشه تکون ميخوره از قبر ميکشه نفس تازه حس ميکنه زندس و تابيده بش نور
تاريکي يه غوله که خيلي سال دنبالشه مبارزه باهاش رو فقط توي شعراش ميده نشون
اون از درد ميگه يه سريم حال ميده بشون
ولي حرفاشو که زد باز ميره تو گور
همخوان:
تا ابد روکاريم سرپا ولي غمگين روي بيتا داريم با غممامون ميرقصيم
اگه با ما باشي دردارو ميفهمي ما يه جهانيم زير جهان زيرزمين
قسمت دوم - مجازی :
الماناي تيم خوب بسته به هدف بعد
شعور آدماش قدرت بيزينس و نحوه ي عملکرد هست
اونايي که سر معامله ميشن خسته چه پلشتن
اينا همونايين که تو رپشون لنگ يه سرخطن
تو محفل فرنگن پي منطق و فرهنگن
ولي وقت جنگ زن شدن و مقنعه سر کردن
تا نبينن سر گردنشون و رپ مثل قهوست
داغ کم کم ميشه وارد يه عرصه ي تنگ تر حلق
دست و پات و گم ميکني مثل قديمات
جلو حريفات جلو دورو وريات حتي
آب دهنت و قورت ميدي دو سه بار
برا ماله کشي نگاه ميکني به پشت پات بسه
تو واقعيت يه آدم بزدلي که کشته ميشه
پشت ميکروفون عقده‌اي که از قديمات داشتي
ميخواي پياده کني تو کار؟
وات؟ به خيالت شدي توپاک
پسر بد
همخوان:
تا ابد روکاريم سرپا ولي غمگين روي بيتا داريم با غممامون ميرقصيم
اگه با ما باشي دردارو ميفهمي ما يه جهانيم زير جهان زيرزمين