Zendanban

[متن آهنگ «زندان‌بان» از محسن چاووشی]

[قسمت ۱]
اشکات مثل گل توی باد
پر پر زدن، پر پر شدن
طفلی چشمای خوشگلت
با گریه خوشگل‌تر شدن
با ماهی‌های قرمزت
همدم شدی، دریا شدی
وقتی که مردن ماهیات
غمگین شدی، تنها شدی
من ماهی‌های قلبت رو
کشتم که دیوونت کنم
زنجیر ساختم از خودم
تا بندی خونه‌ات کنم
غمگین شدی، ابری شدی
ابری شدی، تنها شدی
هی پشت ابرهای خودت
پنهون شدی، پیدا شدی

[هم‌خوان]
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تورو
تا اینکه خاکستر شدی
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تورو
تا اینکه خاکستر شدی

[قسمت ۲]
طفلی تو که من صاحب
تاریکی زندانتم
تاریک‌تر من، چون که من
چند ساله زندان‌بانتم
چند وقته فکر رفتنی
اما تعلل میکنی
چند ساله میرنجونمت
اما تحمل میکنی

[هم‌خوان]
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تورو
تا اینکه خاکستر شدی

[پل]
اصرار من بیهوده بود
خاکسترت با باد رفت
من سوختم، تا سوختم
خاکسترم از یاد رفت

[هم‌خوان]
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تورو
تا اینکه خاکستر شدی
بارون شدی، بند اومدی
غمگین شدی، لاغر شدی
انقدر سوزوندم تورو
تا اینکه خاکستر شدی