[آغازین]
بِریم
اِاِاِاِههه
[قسمت ۱]
همون یاغی وحشی ولگردیم که توی غرب میچرخه دنبالِ محبت
سر پایین با همه رنگ مودب،سنگین،مرتب
عاشق یه عاشقِ دیوونه
عاشقِ همین خونههای ویرونه
دل دادم به تک تکِ کوچههاش
قصهمون مثلِ لیلی و مجنونه
میسازم یه آشیونه
با این خیالِ ناخوش و نامیزونش
خودم تو غربتِ دنیا ولی
همه هدفهام وصله به راهِ خونه
دوسدارم این سگمَصَّبو
همین عمرِ دوروزهی بَدمَصَّبو
شاید واسه اینکه بد مستم
اگه شروع کنم باید بشه رسما تموم
منه خستهی مثلا جوون
با دوتا چشمِ تَرِ قرمز و کبود
همه عمرمو گشتم نبود
همه اثرام سوختن و هدفهام تموم
ولی باشه هیچ مشکلی نداره و ایرادی نیست اصلا
لازم باشه صد دفعه میسازم من دیگه اینو خوب فهمیدم
که واسه بُرد مهم نیست چند دفعه میبازم
[پیشهمخوان]
پس بم بگو از چی بترسم؟
ها؟؟
من که خودم رسما یه عُمره اسیرِ مغزم
ها؟؟
بم بگو بگو
بم بگو چیه چرا آخه من
بگو من که یه عُمره بی تقصیر نشستم
[همخوان]
یا رَب بگو یا رَب بگو
چی بوده این گُناهم
یا رَب بگو یا رَب بگو
چی بوده این گُناهم
(آره یا رَب بگو)
[قسمت ۲]
اینا میگن یه آدمِ بدم
منم یه عالمه زدم
از بچگی انقد خوردم فرو رفتم توی حالتِ خفن
اینا منم یه عالمه زدم
خب منم یه عالمه زدم
الانم دیگه رسما شدم یه آدمِ خوب
پُره عادتِ لجن
من یه آدمِ آدم زدم
کل دنیا با من بَدَن
مثلِ ایرانه وضعیتم
لای لاشخورا موندم رو حالتِ خطر
من خودم میخواستم نَرَم
بر نداشتن دست از سرم
عینه چندتا لاشخورِ گرسنه باز چسبیدن بم از هر طرف
[پیشهمخوان]
پس بم بگو از چی بترسم؟
ها؟؟
من که خودم رسما یه عُمره اسیرِ مغزم
ها؟؟
بم بگو بگو
بم بگو چیه چرا آخه من
بگو من که یه عُمره بی تقصیر نشستم
[همخوان]
یا رَب بگو یا رَب بگو
چی بوده این گُناهم
یا رَب بگو یا رَب بگو
چی بوده این گُناهم
[پایانی]
ول کن اینارو بابا
به قولِ سهراب که میگه
در چراگاهِ نصیحت گاوی دیدم سیر
به کی داری درس میدی بابا
من که دیگه حالم از این قضاوت کردنا بهم میخوره
ما دنبال آروم کردن زخما این بودیم حالش خوب شه اونیکی حکمِ اعدامش اومد
من که عوض نمیشم پس میرم تا عوضیم نکنن
اینا اکثرا وکیل مدافعِ خودشونن قاضییه دیگران
یاحق
تواَم از تو سایه برو خوندماغ نشی