Tou Khoobi

؛[همخوان]؛
اومدی که عشق و با تو بشناسم
دنیای شور و نشاط و بشناسم
اومدیه که زیر سایه تو، من
چشمه ی آب حیاتو بشناسم
چشمه ی آب حیاتو بشناسم
تو خوبی، تو ماهی
فدات بشم الهی، الهی، الهی
واسه من تو دنیا
تو تنها تکیه گاهی، امیدی، پناهی

؛[قسمت اول]؛
چو نسیم نو بهاران
به نوازش گلستان اومدی
مثل یک بارون رحمت
به نجات سبزه زاران اومدی
تو همان فرشته ای
که روز و شب لحظه شماری کرده ام
واسیه دلداری دادن به من زار و پریشون اومدی

؛[همخوان]؛
اومدی که عشق و با تو بشناسم
دنیای شور و نشاط و بشناسم
اومدیه که زیر سایه تو، من
چشمه ی آب حیاتو بشناسم
چشمه ی آب حیاتو بشناسم
تو خوبی، تو ماهی
فدات بشم الهی، الهی، الهی
واسه من تو دنیا
تو تنها تکیه گاهی، امیدی، پناهی

؛[قسمت دوم]؛
شب بی ستاره بودم
تو همان خورشیدی
که به من تابیدی
در هوای چاره بودم
گنج خوشبختی رو
تو به من بخشیدی

؛[همخوان]؛
اومدی که عشق و با تو بشناسم
دنیای شور و نشاط و بشناسم
اومدیه که زیر سایه تو، من
چشمه ی آب حیاتو بشناسم
چشمه ی آب حیاتو بشناسم
تو خوبی، تو ماهی
فدات بشم الهی، الهی، الهی
واسه من تو دنیا
تو تنها تکیه گاهی، امیدی، پناهی