[قسمت یک]
صبر کن داره میاد یادم
لعنتی من بهت هنوز نیاز دارم
چرا گوشاتو گرفتی زدی خودتو به کری
با دستای خودت میخوای گورتو بکنی
صب کن، صب کن، داره میاد یادم
یه پسرک اینجاست که میشناسمش هر ساله
روی شونههاش یه کوله پُر غم داره
کز زده یه گوشه، تنها با دفترش
یه دریای آرومه که از درون مَواجه
دوست داره فقط از کنار آدما، مث سایه رد شه
هر دینی جلو تاریخ انقضای مغزش به چشش یه لحظه
نگاه کنی میگی که یه صدای دنده
از درونش همهش گفته
باید گوش بدی فقط تو به ندای قلبت
مث کوه، مث سنگه
یه روح قویه پشت این جسم خسته
گاهی هی به سرش میزنه
بپره از ارتفاع با بال بسته
حتی اگه بگن بهش پایانش مرگه
اون، فقط میدونه که باید بره
بذار همه بگن بازنده بهش
اینجا فرجام قاصدک پَرپَر شدنه
جاذمه نیش گوشات احمق شدنه، نه
غریبگی نکن جلوتر بیا، فریبت نمیدم
همون کلهشق سابقن که زار نزنه هیچه
کاری کن تا آزادی همیشه به تنش میکرد
میدونم زمین نمیشن
این افکاره باز یک روز بیاد نتیجه میدن
اینجا همیشه میگم پسرم سرت باس پایین
باشه وگرنه میبینی دَم پاسگاهی
میگم مگه ما کاری کردیم و چیزیم جز یه چتر آفتابی
که بارون وهم تو همه لحظههاش بارید
این تابلوهایی که روبهروتن چی نشون میدن
جامعه یه پیرزن آبستنه از دروغ
که بچههاش ماییم
که بچههاش ماییم
[قسمت دو]
حقیقتها میباره از جلد حرفام
من فکر فردام
کبوتری که نداره حس پرواز
فرجام شونهش میشه تکه بر باد
جای تعجب نیستش، نه
وقتی این خونه رو آبه، کجه ستونش
یا بازیچهایی یا افسارت دست غروره
بگو دَم گلوله گرم که سینهها رو شکافت
تا بلکه فرو بریزه میلههای زندان
کی سفیده؟ کی سیاه؟
تو تیره باش تو وجدان
بهایی نده وقتی کینهها جرت داد
ما پشت یه نیمکت بودیم
مهره ریز هردومون نوشتیم رو کاغذ
تو نوشتی از عشق، من نوشتم از درد
این چشای بستهات بود که به من لگد زد
هر طرف برگشتم دیدم که صورتها به پشت نقابا گمن
روزا میخوان از شب پی ترامادولن
میکُنن لباسا رو رنگ، نگاهها رو پرت
گوش شنوا داری تا صداها رو بم میکنن
کمرا رو خم
دست از پا خطا کنی میسازن ازت یه احمق
با روان خطخطی که گوشت و پوست استخونش
حالا عاری از روحه
راه میرن رون، فلج از درون
رو ویلچر لباشون خندون
با لباس تنفسم یکی باید باشه
بالا سرت بکنه کوکت
راه برو حالا آدمک ضعیف
فکر این نباش که میخوای بخوری به زمین
یه قاعدهست، یه قانون که زمین داره
که شاید تنها کسی که
هیچوقت زمین نخوره یه زمینخواره
بگو بینم اصن این حرفا هست سوی سایز گوشات
این صدای منه از عمق وجودم
که رو تفکرات غلطت مهر دروغ زد
که نمیبازم حتی توی اوج سقوطم
میدونم همیشه یه خورشیدی
پشت غروب هست و همه
آرزوم اینه بفهمم ای کاش
بفهمی ای کاش، بفهمن ای کاش
همون بارونی که میپرستیمش
ازش متنفره اون که پُر از کفشاش
Tekye Bar Baad was written by Maslak.
Tekye Bar Baad was produced by Omid Honarvar.
Maslak released Tekye Bar Baad on Mon Sep 29 2014.