Soghoot

[قسمت اول]
فضای سنگین اتاق تو
جر میده بغضی که توی گلوته
تصویر چشمای وحشی اون
مثل سرابه که هنوز تو روته
غلت بزن، درد بکش
آخرین عکستون هنوز پهلوته
هواشو کردی، لعنت بهش که هواتو نداشت
چی شد نفهمیدی هوایی شد ولی باز
هر دفعه پر زدی براش
خاطره شد ولی خاطرتو نداشت
پلک میزدی که فراموش بشه
ولی خاطره نذاشت
هر شب میگی دل خفه خون بگیر
ولی، ولی توی اتاقته هنوز هواش
بوی شمال میده هنوز هواش
چشماتو میبندی بی هوا باز دلت میره براش
این دل لعنتی تا کجا این همه گیره براش؟ ها؟
تا کجا این همه میره براش؟ ها؟

[قسمت دوم]
قربون سقوط اشکات برم
از دل پاکته میریزه هر دم
دستاتو بیار به سمتم. خودم
میذارمت روی سینه و قلبم
خاکت میشم
جادۀ روشن راهت میشم
این دفعه شب بشه قسم به این شبا ماهت میشم
ستون حتی تکیه گاهت میشم
قسم به این دل شکسته این دفعه تموم سدارو میشکنم برات
تموم جاده رو جر میدم این دفعه درختو با ریشه میکنم برات
صبر کن یکم. صبر کن یکم
نمیذارم هیچ موقع جا بزنی
من واسادم که دستتو بدی
وقتی که تو باتلاقی این جوری نباس که پا بزنی
دل دل نکن
دستامو بگیر از این جهنم لعنتی جمع کن بریم
من واسادم تو چشمات میگم
دستامو بگیر تا فردا رو ببین