Saz

[ورس یک]

تو یه چیزی بیشتر از صدا

یه مظلوم واقعی بیشتر از ندا

یه اعتراض به سبکِ آدمای لالی

یا کلی فاصله داری با تجارتِ مالی

فرهنگی لای اجتماعِ مایی

نه سیاستو بلدی نه اقتصاد و آیین

توو خیابونا زدنت، صدات درومد

به دستِ جوونا بی تو سلاح درومد

این آدما که میبینی روحتو ندیدن

صداتو شنیدن ، درونتو ندیدن

توام توو قفسی یه جور مث پرنده ها

وقتی صدات کوک نی داری حسِ پریدن

مثِ ماها کفِ جوبی

میشه خیلی چیزا ساخت از این درختای چوبی

بعضی وقتا دار، أ برخی نداره ها ساز

میشه مرده رو زنده کرد با این ترانه ها باز

تمومِ شهر غرقِ فرکانس منفی

توو آدما میبینم فقط چهره های غمگین

[کورس]

هنر حرومه داره ابتذالِ شرعی

توو سنتا رواجِ داره استراق سمع

واسه همین کلاغا میگیرن ترفیع

روضه ها میشن توو دانشگاها تدریس

مداحا اهلِ خونن میکشن هفت تیر و

هرکی سازگاری نداره میکنن دستگیر

[ورس دو]

باز، مثل همیشه دوباره

تو مواجهی با یه سری سازای مخالف

تو لا به لای این تبرا واسه ماها بتی

منو ببخش که توو گلومه این تارای صوتی

بزن ضربو، بزن به زخمِ ماهور

که جای بخیش بمونه روی تنِ ساطور

ابوعطا بزن که آب میره بی جهت

بزن که مود روز نوای غورباقه‌ی بی شرفه

صدای سازِ تو رو پنج تا خطِ متهم

تو قاتلِ سکوتی، توو دادگاه مبتذل

توو پرده نی این پرده های تو یه فاصله‌ست

توو حکمِ مرگِ تو دلیلِ زیادیِ جاذبه‌ست

بزن به قانون ، بزن به سنتور

بزن به زنگِ عاشقانه‌ی صدای تمبور

بزن به کوبش مهیب نت رو دایره

بدونِ تو سکوتِ محضِ مُرده دایره

[کورس]

هنر حرومه داره ابتذالِ شرعی

توو سنتا رواجِ داره استراق سمع

واسه همین کلاغا میگیرن ترفیع

روضه ها میشن توو دانشگاها تدریس

مداحا اهلِ خونن میکشن هفت تیر و

هرکی سازگاری نداره میکنن دستگیر