مث هرکس دیگهای که زمین میخوره
یکم از پا افتادم و خاکی شدم
ولی جالبه به جای من، اونایی که مقصر بودن شاکی شدن
اونا که دلیل حال بدم بودن
زودتر از همه بالا سرم بودن
کسایی که شاید از همه بیشتر
تو فکر چیدن بال و پرم بودن
هی روزگار، هی روزه دار
جلو آیینه به خودم گفتم به روت نیار
به روت نیار، به روت نیار
گفتم سلام خانوم، بیخیال، نگو فردا چی میشه
دیگه بسه خانوم، نگو تکلیفه دردا چی میشه
گفتم سلام خانوم، دیگه برام قانون من بعد قانون جنگه
ولی برنده اونه که میتونه خون سرد و آروم بجنگه
گذشت روزای بدم و بهترش اومد
هرکی بد بود باهام، سرش اومد
دوتا بال در آوردم از خوشی
از این سر تا اون سر شونم
پرواز میکنم آزاد و خوش
هر یه ترس رو صد بار بکش
رسیدم به چیزایی که سخت بود
یه روزی واسم باورشونم
گفتم سلام خانوم، بیخیال، نگو فردا چی میشه
دیگه بسه خانوم، نگو تکلیفه دردا چی میشه
گفتم سلام خانوم، دیگه برام قانون من بعد قانون جنگه
ولی برنده اونه که میتونه خون سرد و آروم بجنگه