[مقدمه]
آه، جیدال
[قسمت 1]
دل من تنگه
واسه نور غروبا
خودمو میگیرم مثل آسمون اروپا
خونه دوره و یادمونه اون روزا
خورشید میخندید چه عاشقونه تو رو ما
تو اتوبان
میرفت پام رو گاز
چون دوست داشتم برقصونه باد موهاتو
هر رو شب میکردم آره بات روزا رو
چون تو چشات میدیدم همه آرزوهامو
در گوشم میگفتی علی بد خلیا
شب و شات میزنی عین الکلیا
و کار ما رو میدیدن همه تو خواب فقط
به جز ساحل میزدیم با هم رو ماه قدم
آره سعی کردم فکر تو خب بره از یاد
ببین مشکل اما دلم دو دله هر بار
اونی که موند تو شادی و مشکل من بام
الان فقط کنارمه تو فولدر عکسام
(تو چشات میدیدم همه آرزوهامو)
[قسمت 2]
سر هر میزی بحث تو بشه میپیچم
همیشه میبازم ، چون پِرِ بی بی ام
عصبیم، میخوام برم با کله تو دیوار
با همه سردم سردتر یخ تو لیوان
دیگه فکر نمیکنم من اون آدم قبلم
با هیشکی نیستم ولی با همه هستم
یه آدم هرزم که با همه قهرمُ
رو تو گیره عقربه ساعت قلبم
بی تو فس و شل
بی تو چت و قفل
شب میشه نمیفهمم میشه چطور صبح
گذر وقت روح منو سایید آخه
تو نبود تو هر یه ثانیه ساله
زیر صورت مغرورم من هر روز میبُرم
بعد تنهاییمو میپیچم و بعد دود میکنم
تو این روزگار لعنتی با حس غریبه
تو این روزگار ، که روزا خاکستریه
[قسمت 3]
حقیقت تلخه من چشمامو بستم
تو یه جنگ نرمی بین احساس و عقلم
یه خاطرۀ قشنگ تو میدان قلبم
که تو دفتر ذهن، فکرامو خط زد
یه تضادی که من ازش گیج و منگم
نه میشه با تو بود نه میشه بی تو سر کرد
یه تبی، که من ازش هنوز داغم
وقتی بیدارم با رویاش هر روز خوابم
آره بارون، به شیشه داره میزنه و میگه
که این روزام بالاخره میگذره و میره
مثل اون روزا که رفتن و بر نمیگردن
همون روزا که تو بغل تو خنده میکردم
گفتم مرد بی دردم روی عرشۀ نگات
تو مست تن من، من نعشۀ چشات
آره این روزا، عاقبت میره
عکس من و تو ، توی قاب عکس میره
یعنی واقعا میشه؟
(یعنی واقعا میشه؟)
Ruzaye Khakestari was written by Gdaal.
Gdaal released Ruzaye Khakestari on Sun Jul 15 2012.