به رپکنی که مونم
یا به رپکنی که تونی
پشنگه زد به پرم خون
و خنجرت نبرید
بیوفتی در میوفتی ور نمیشه بر مو کارگر
نه لشگری زرهی و نه سنگری بتونی
قصه ما قصه جنگلای بی قانونن
یاد میگیری وقتی سمتت پلنگ اومد بچوکی
دروغ داروغه نبودن رابین هودن
پلیسی کن خالو بییم ازت شرف بدُزیم
ازت شرف بدزیم؟عجب عجب چه جوکی
نه حرف اضافه زنیم و فقط عمل بکنیم
و یا میانه شهری تنت علم بکنیم
خدا بودونه فقط که
چه از تنت بکنیم و چه بر تنت بکنیم
فلک به چوب درختان
ترک به تیزی شمشیر
و یا به ضرب گلوله
گلنگدن بکشیم ریت
تتق تتق بپوکی
چه کام از شکر پُر و
چه اشتهای عجیبی
چه اشتباهِ کشنده
چه ابتذال عظیمی
چه شاه مثل گدایی چه ارتفاع حقیری
چنان نخواهُم از این رپ که خار چشم تو باشُم
که مرغ های هوا هم به حالت گریه کنن
ز موی و مویه ببافی چه آبشار بلندی
چه زخم های عمیقی به بالت وصله کنن
به رنگ لاله قسم
که رنگ واژه شده
به استعاره قسم
که ای خزانه پرن
که ای کلام مقدس
نه بر زبان تو جاری
نه در توان تونن
که ای حقیقت مُنزل
به از شریعت مرده ات
و محملات تونن
گاهی وقتا از الفبای بندرم بیرونم
پشتِ فارسی رو دارم میزنم زمین
تو جنوبم مث گردنه های شمال حیرونم
تو جغرافیای خودم بی سرزمین
گیرم پشت میله ی خط پیشونیم پیرم و
نمیرسه به آسمون جیغم ولی
حتی با صدای زیرم میلرزه ارگ بم و
ارتعاشش میکنه هر ریتم و هر بیتو اسیر
این هفت ساله ها تازه با نوشتن آشنا شدن
من پرستیدم هفت قرن این طریقتو از قدیم
بیا نشون بده از فنون مرشد شرقیت چی بلدی بیشتر از این
من منتظرتم کاش بدونی با چی طرفی
تو مقصدی که نیست ازش هیچ برگشتی
نذا
بگم برات این فکرا تا کجا میرن شب
هنوزم نمیخوام از خر شیطون بیام پایین
شاعرم ولی مشغول به خدایی کردن
هیچ زبونی نمیکشه جز فارسی وزنمو
برام کاف کمر خم الف کلاهی کج کرد
و نوشتم که قلمم عصای موسی بشه
مار نه ولی باز کنه راهی از بحر
حالا بذار ببینیم کِی این رپکنااا میفهمن
که قافیه تنگه تو مغزِ گشادی پرور
بهم بگین چی میمونه باقی از من
وقتی بلند ترین شعرم داره پایانی حتما
و هنوووز زندگی میکنم با این حسرت
که کاش بیشتر کاغذا رو سیاه میکردم
به رنگ لاله قسم
که رنگ واژه شده
به استعاره قسم
که این خزانه پره
که این کلام مقدس
نه بر زبان تو جاری
نه در توان توئه
که این حقیقت مُنزل
به از شریعت مرده ات
و محملات توئه
Peshengeh was written by Shalou.
Peshengeh was produced by MIRZA (IRN).