؛[قسمت اول]؛
تو اتاق بی پنجرۀ من امروز شب مهمونه
امروز چشم لامسه اس امروز حتی لب زندونه
آسمون صافو دوست داره این مردِ بارونی
بیا بزنیم به بی راهه، ما که یه عمر ِ سر به راه بودیم
لازم نیست قصه هارو بگردی، لازم نیست اضطرابو بفهمی
لازم نیست ذهن بادو بخونی، لازم نیست پلک بازو ببندی
این درب دریچۀ دنیاس، اتاق من بیرونشه
بیا تو که بریم بیرون از هرچی آبادی ِ ظاهر و باطن ِ ویرونشه
لازم نیست قصه هارو بگردی همزاد پنداری کنی با ملکه هاشون
امروز دیگه لازم نیست دل بسوزونی واسه اون پا پتی ها و ترک ِ پاشون
بیا تو که وارد بشی به ابتدایی که اتفاق ِ همیشه
بیا تو با اینکه میدونم انتهای این شب انتهای من میشه
همین نور کم سوی ِ برق چشمات بسه تا بکوبم به شیشه با مستیه پروانه
گیسویی که میشه آبشار سیاه کافیه تا ایمان بیارم به افسانه
بیا تو که بریم بیرون از دنیایی که تورو از من دور میکنه
بیرون از این اتاق یه چیزی هست که مارو به جدا شدن مجبور میکنه
؛[قسمت دوم]؛
موج موج ِ موهات و صخرۀ سینۀ من، بعد طوفان و ضربه های محکم
بعد برخورد های طولانی، آروم میگیرن کنار ِ همدیگه
من به رام کردن این طبیعت وحشیت، مغرور بودمو مغرور می مونم
به لطف عشق از تو دور می مونم، چیکارش میشه کرد، عشق ِ دیگه
کفشهای رفتنت رو می پوشی، خطای دفترم رو میبوسم خیس
دفترم رو کنار میذارم، نوشتن اون همه معجزه کار من نیست
من هر چیزی که می دیدمو رو خط آوردم
تو این اتاق بی پنجره که چشم لامسه بود، من دیدنی هارو نشمرد، لمس کردمو توی جادو غلت می خوردم
اگه ساعتا بر می گشتن دوباره، همون اشتباهو تکرار می کردم
حتی اگه می دونستم چی میشه ، ترس ِ از آخر این راهو انکار می کردم
دست به دستِ تو راه می رفتم تو مسیر جایی که یادمه آخرین بار معنی داشت زنده بودن
جایی که من با تو به تکامل رسیدم قبل از مرگ
اتاق بی پنجرۀ من
تو اتاق بی پنجرۀ من، امروز شب مهمونه
امروز چشم لامسه اس امروز حتی لب زندونه
Otaghe Bi Panjereh was written by Ben (IRN).
Ben (IRN) released Otaghe Bi Panjereh on Wed Mar 08 2017.