{متن آهنگ «اُ اُ» از صفیر}
میگن صراط المُس برو نیاد اطل
نری، غرامتش جُل و پلاسته
قلم بیحجاب هُلُف علاجشه؟
نمیدونی هُل و وَلاش داره چه کیفی
خیابون زندهست تا قُل و زَنج پاره شه
حقیقت عادی نمیشه یا بولِتن خارچشم
جابِج ایده تو شهر با چندتا شگرد
نمیرسه بگی گذشته کار از کار شعر
صحبتم رو نداره، آبرو داره بینُل
ولی تو تو حزب باد تار و پوداته ولو
بلف، بلف، بلف؛ آره نون داره بلف
میگی نمیفهمم اما وایب و داره که لودگی؟
اکیپی شدین رضایا، تتل، آرمین طعمه و تهی
غیرمستقیم تیکه ننداز تو که گهشو خوردی
ما مال هم نمیشیم تو روی دور تند کُندی
نمیفهمیم! کردی از گوگل کُلّش رو کپی؟
میخورم حرف، میشه کلمه شلیک، سبب خیر
شعبهات نمیخوره به شهرک اِک، بدل خیلیایی
با قلم چرکنویس مَعطل فِیم
اینم از اون کلمههایی که تو دفترته
کی بدش میاد اَ نقدینگی؟
میبوسمش، میذارم رو پیشونی تا نکنه غریبگی
تو زیرزمینا له شدم بین سنگای سخت
رو زمین تراش خوردم و الان جواهرم
اُ اُ میره لو بلفتون چشا گرده
اُ اُ میده لو قُلُوتون چشا گرده
اُ اُ میره لو بلفتون چشا گرده
اُ اُ میده لو قُلُوتون چشا گرده
هیکلت پوشیده بشه با هزاری هم
میکِشَتِت بیرون نیشم با سزارین
همش پی رویا تا مغزا خالی شن از مفاهیم
قند و آب کن تو آب که بازی نکردم بازیتون
کشتن نمیشه راه، میکنم زندهگیریتون
اینم به مطربیِ میبُرَم اِلِ لیریکو
میگن خورشید از غرب طلوع کرده بکس تهرانپارس
عجب قیامتی شده سمت اکباتان