[متن آهنگ «عمق» از کابوس]
[قسمت ۱]
اینجا حتّی رنگ سبزِ برگ میزنه به طوسی
ماشینا سیاه و سفید
سرا تو گوشی
دنیامون کوچیک
خلاصه تو چی؟
«پول، پوچی»
یادت نمیاد آخرین بار کی خوب بودی
چشم وا کردی وسط این زندون بودی
با دروغ بزرگ شدی و الان
نمیدونی حتی حقیقت چیه
وقتی همه زاییدن زیر این وضعیت دیگه
دلیل این همه نصیحت چیه؟
اینجا خیلی وقته سنگ روی سنگ بند نی
گذاشتیم دست رو دست
شوک و هیجانِ اخبار شده سرگرمی
نگات میکنن وقتی میپوشی رنگی
همه بدبین
مخا تعطیل
ردّی
کَلِّه سحر سر دو تا بوق درگیر
چقد تغییر کردیم
سر شدیم نسبت به تحقیر تهدید
کی میگه خون اینا از ما رنگیتر نی؟
آروم آروم
یاد میگیری فرق رنگ خون با خون
بعد میفهمی
وقتی پا غریزه وسطه
باید دل باشه کور
از صورت کبود معلم روشنه حقیقت
ولی میگن برو دروغو تو انشا بخون
[قسمت ۲]
باید با چشات نگاه کنی بمیره کل رویات
اینجا خاورمیانس
جنوب شهر کُلِّ دنیا
عدالتی نداره وجود
ارزشی نداره جونت
تنها راهی مونده
واسه همه فراره، خونه
دیگه گرفته بوی خون
هوا تابستون پر خاک، زمستون پر دود
میدونم به جایی نمیرسه ولی یه حسّی بهم میگه تو بخون
درسته از هم دیگه نمیاد خوشمون
ولی رفیقیم چون
داریم باهم بگا میریم
من آدم شادی نیستم خب از خوشیا تو بگو
مگه چی میشه؟
مگه کُلِّمون
نداریم دل خون؟
حال کدر، آینده تاریک
حس ناامنی
آدم عادّی
زنده تو صفحه ناخوشایند تاریخ
باید بکنی واسه جایگاه بازنده، بازی
جون بکنی بازم ببازی
نتیجه مشخصه اَ قبل
بهتره از آهن بسازی، قلب
وگرنه باید جواب بدی با یه پابند به قاضی
کی میدونه به ما چی گذشت؟
وقتی مادرت میگه که نرو میکشن
وقتی از خودتم میکشی خجالت
آدمای دورت دارن
یکی یکی میبُرن
وقتی نمیتونی حتّی یه شب
با خیالِ راحت بخوابی
[پایانی بیکلام]