پلاکا آویزون ، حال ها نامیزون ، طرف شاکی بود از این که
یکی مثِ راکی بود که هی میرفت هی میرفت هی میرفت
میباخت میباخت ، هی میرفت ، هی میرفت
پلاکا آویزون ، حال ها نامیزون ، طرف شاکی بود از این که
یکی مثِ راکی بود که هی میرفت هی میرفت هی میرفت
میباخت میباخت ، هی میرفت ، هی میرفت
بیخیال اینکه چی میگم ، بیخیال اینکه میمیرم
بیخیالِ اینکه هست دشمن توو رأس دست دست دست دست
بجنگ بجنگ تا برسی قانونِ تو اینه ، تخریب خشونت ، کینه
کشیده از مشتِ خوده ، میگه فرهنگ سازه
وابسته به پستِ مدرن ، نمیدونه که بشریت توو فکرِ خودش کشته شده
منتظر یه رپ و یه ملت ، بیاد توویِ راهِ اون و توبه کنه
نه نه نه حقیقت ، نیستش دور أ طبیعت
وجودِ فقره که باعث شده یکی جنده شده
نیستیم ما دلیل اینو میفهمه اونی که میگه ما از آهنیم
ما همه از آهنیم ، آهن میسازه آدم آهنی
اون هم با معنی ، معنیِ خشونت ، هدف شلوغ تر
نقطه یِ فکر و امید ، برگرفته از فروغ از نوعِ دروغن
چقد دل بستی ، چقد دل شکستی
واسه اینکه دل گرم شی ، بگی توو لذتی
بگی توو لذتی ، چقد دل بستی ، چقد دل شکستی
اینهمه راه رفتی ، تا آخر بهت بگن بهتری ؟
یه طبل توو خالی ، حاشیه طوفانی
دنبال داستان امنیت پاسگاه ، ما بودیم که شدیم بازداشت
به جرمِ اعتراض شدیم بازخواست
وایسا
پلاکا آویزون ، حال ها نامیزون ، طرف شاکی بود از این که
یکی مثِ راکی بود که هی میرفت هی میرفت هی میرفت
میباخت میباخت ، هی میرفت ، هی میرفت
پلاکا آویزون ، حال ها نامیزون ، طرف شاکی بود از این که
یکی مثِ راکی بود که هی میرفت هی میرفت هی میرفت
میباخت میباخت ، هی میرفت ، هی میرفت
هوا تاریکه ، هوا تاریکه خورشید اون بالا خوابیده
ماه هم اون بالا تابیده ، همه توویِ نقشِ هم وحشی توویِ سطح شهر
دنبال خونریزی ، اه دیگه بسه مرد
چرا باید ببینم این همه خشم ، چرا باید ببینم این همه درد
چرا همه به جونِ هم افتادن ، چرا بی فایدست این همه صبر
ساخت فرهنگ ، با یه ترفند ، به نام زور ، میشه باعثِ حرکت
نه من اهلِ زور نیستم ، از این خاک هم دور نیستم
میتونم تغییر بدم ولی مردم که هرکی هست
لاشخور مثِ کرکس ، دورت مثِ مگس
من میتونم تغییر بدم ولی اینا حرفن ، فقط حرفن ، فقط فقط حرفن
امروز باهاتن و فردا بیرونِ وطـــن ، اگه رفیق نباشن حتما دشمنن
حدِ وسط پشم پشم ، حدِ وسط پشم پشم
رپِ فارسی در شهر ، پاتوق توویِ رسانه ها
حقوق از توو اداره جات ، از توو جیبِ بابایی میکنن باهاش اعلامِ کار
اسمش هم میذارن رپِ واقعی ، جالبه دیگه بسه اضافه کار
میگم واقعیت ، میگن شایعست ، میگم عاشقم ، میگن مایه هست؟
میگم آدم باش ، میگن ساکت تر ، میگم وجدان ، میگن سایه مرگ
هر چی میگم یه چی دیگه میگه ، یه چی دیگه میگه
یه چی دیگه میشه ، یه چی دیگه میشه
اون وسط یکی یه چی دیگه میگه ، یکی دیگه میگه که این یکی دیگه چی میگه
خر توو خر ، نقش توو نقش ، رپ توو رپ ، آخر نتیجه چی میشه
یه زندانِ محدودتر ، نمیشه یه چی ارزون تر همه محکومن
محکوما به هم میگن محکومن ، میخوان ندونن ، ولی میدونن
ولی همه میدونن ، بی حرکت ، ساختِ فرهنگ
از اینجا شروع میشه ، رپ ، رپ شده تجارت
همه دنبالِ مواد و پول و کثافت
یه عده دیگه هم دنبالِ شرارت ، یه عده توو سکوت توویِ حالِ خجالت
پلاکا آویزون ، حال ها نامیزون ، طرف شاکی بود از این که
یکی مثِ راکی بود که هی میرفت هی میرفت هی میرفت
میباخت میباخت ، هی میرفت ، هی میرفت