[قسمت اول]
دیگه خیلی دیره نگو نه
کلمهای نمیاد رو زبونم
بیرونم تو رو می کُشه و درَونَم
آخ امان از درونم
گمونم همونم فقط گُستاخ ترم
همون شاگردیاَم که پِیِ استاد نرفت
شمشیر رو واسش از رو میبَندن
با آدمهای قرون وُسطاست طرف
ولی اون هنوز سرِ پاست
خودش خوب بازی کرد و باخت سرِ تاس
استخون لا زخمه و نَر و لاس
زنبیل گذاشته سالها تو صفِ شانس
ولی دست خالیتر هر دفعه برگشت
رو به جلو میره البته برعکس
عرصه که میشه هر دفعه تنگتر
پُر تَر میشه این دفتر صدبرگ
دکترم میگه پُر کمبود و گلهم
میگه راهی نداره دَرمون دلم
میگه اگه بخوام همین فرمون رو برم
میگم بقیهش رو نگو نذار دست روی دلم
خستم از بس رقصیدم با هر سازِ دورم
تیمساریاَم که سرباز شدم
من می خواستم نسلم پرواز کنن
اما نشد حتی برای خودم دَری باز کنم
چون نداشتم مثل موسی عصا
نذاشتن این دوستها حواس
کاش میشد برم مثل روسها فضا
وقتی همه شبها تلخن و روزها عذاست
بهتره دیگه با هم نمونیم
میگی عوض شدم قلبی و زبونی
من همونم سوال اینه تو هم همونی؟؟
همونی که پات رفت همه جوونیم
[همخوان]
اونا فقط میخوان
خرابم کنن
اونا فقط میخوان
حواس پرت کنن
اونا فقط میخوان
تلاش کم کنم
اونا فقط میخوان
شبهامم سرد شن
من از خودم
فرار کردم
من خودم رو
جواب کردم
حرفها رو دور گردنم
خیلی وقته که طناب کردن
اما نمی ذارم من این بار هم
ادامه میدم به همین کارم
این یه ماراتنه
تو پاهام گمه
رگه هایی که رنگ خستگی دارن
[قسمت دوم]
هنوز حق داشت ولی اون رو کسی خورده
داشته هاش رو داد رفت
از باخته هاش کمی بُرده
بهش نگی بزدل
دلش دریای بسی گنده
توی ساحلشم پُر ماهیه
ولی مُرده
مد بود دریا و موج زد پاش
من اون دوستی که یه عمری دشمن داشت
رو دیوار مونده هنوز من مشتم جاش
یه بار هم تو پشتم باش
نه بیهوده بوده من تلاشم
تو هنوز به فکر بدنه قفسی و من از الان نگرانِ کفتراشم
لال نباش تا کرها شوکه شن
اونها که حال میدن اما چرتکه تش
پیداشون میشه وقتی سرها خورد به سنگ
اما این بار نهایتا سلام مخلصم
چیه نداره این حرفها جواب
بپرس مگه نداشت خبر از ماجرا
چی شد نموند واسه اسبها سوار؟؟
چی شد نموند واسه فصلها بهار
میدونم ریشه دووندی که تو سر کاری
میدونی ریشه داره تو چه نوع رفتاری؟؟
میبینی اینجا همه چی به ریشه تهش میرسه
کافیه از تهش ه رو برداری
رفتنیم من رفتنیم
پی صفی باش که توش من اولیم
سرد تر از یه شب بهمنیم
من ابریشم اونا گوش مخملین
چیه؟؟ میخوای انکارم کنی؟؟
حتی اگه دو اخطارم کنی
چند بار نمی تونی اخراجم کنی
پس بخشش لازم نیست اعدامم کنید
[همخوان]
اونا فقط میخوان
خرابم کنن
اونا فقط میخوان
حواس پرت کنن
اونا فقط میخوان
تلاش کم کنم
اونا فقط میخوان
شبهامم سرد شن
من از خودم
فرار کردم
من خودم رو
جواب کردم
حرفها رو دور گردنم
خیلی وقته که طناب کردن
اما نمی ذارم من این بار هم
ادامه میدم به همین کارم
این یه ماراتنه
تو پاهام گمه
رگه هایی که رنگ خستگی دارن
Marathon was written by Mohammad BiBak.
Marathon was produced by Pedram Azad.
Mohammad BiBak released Marathon on Sun Jan 10 2021.