Manzoomeye Ehsas

؛{قسمت۱}؛
چه رازی داره لبخندت ، همین معجزه ی تازه
که زیبایی هر چیزی منو یاد تو میندازه
فقط یکبار تورو دیدن شروع یه نیاز میشه
یه آن کنار تو بودن یه عمرخاطره ساز میشه

؛{همخوان}؛
چی توی چشمات داری که منو اینجوری میگیره
همین که تورو میبینم زمان از دست من میره
مثه خورشید دلچسبی ، شبیه ماه پر رازی
از این خونه داری منظومه ی احساس میسازی

؛{قسمت۲}؛
دیگه کار از فراموشی گذشته اتفاق افتاد
فراموش کردنت از عمر من بیشتر زمان میخواد
تو دنیای منی اینو کنارت تجربه کردم
یه دنیا گردیه این که دارم دور تو میگردم

؛{همخوان}؛
چی توی چشمات داری که منو اینجوری میگیره
همین که تورو میبینم زمان از دست من میره
مثه خورشید دلچسبی ، شبیه ماه پر رازی
از این خونه داری منظومه ی احساس میسازی

؛{پایانی}؛
چه رازی داره لبخندت ، همین معجزه ی تازه
که زیبایی هر چیزی منو یاد تو میندازه
منو یاد تو میندازه