؛[قسمت اول]؛
غم توی دل منه ارزش لبخند داره
باعث شده هر کی هست بشه کمرنگ
آره روزایی که من دیدم و شما ندیدین و
پشت سر گذاشتم من هر فراز و هر نشیبی رو
من دارم تسلط به کار خودم
فقط حرفم خیلیا رو پخته می کنه
بدون که چترم محکمه
حتی اگه از آسمون هم سنگ بیاد چیزیم نمیشه
آره بدون که کلهم باد داره
اینو ثابت کردم
نه با سینه بالا دادن یا با تاب گردن
نداری تقصیری
ندیدی مثال من
تا تو تاثیری نگیری اسیری
بذا بگم
که بدونی من تا آخر از اول اثرم هست
چون تو کارم من هارم من
اثرم هست در عوض
اینه راه من دائماً داره تثبیت میشه
بدون آره
من صاحبم
کارت تضعیف میشه
چون ندارم من قصد بد از کارم
از کارم من پس یه غرض دارم
صد سال هم پس بدویی نمیرسی
من هر جا رفتم چیزایی دیدم که تو تو کتابا خوندی
که حتی لفظشون توی کتابا خوب نی
ما پا به جا موندیم
آره سگ مستم
با این سگ مصّب
دیگه هر کاری برمیاد از دستم
بدون منم با کلمات
توقع دارم ازت
که تو نمره کاملو بدی به کارم از صد
بدون ایمان کامل دارم به کاری که کردم
که رپ بدون من میدونی تاریکه احمق
اونا تقلید میکنم از من باز
من مشهورم چون هست حرفم راست
بدون حرف هست باز
پس هر بار هر کی گوش کرد به بهرام رفت از حال
؛[همخوان]؛
فکر نکنی که دارم میگم قصه هر بار
مثل دو تا بال دادم به تو حس پرواز
واسه همین هر جا میری هست اسم من باز
من واسه رپ سردارم توئم مثل سرباز
آره بدون سند دارم منم واسه حرفام
وقتی میخونم میترکه نصف شهر بام
توی صدای تو پُر استرسه
هربار که میخونی سعی نکن باشی مثل بهرام
؛[قسمت دوم]؛
بگو چرا همه باید کنن پشت به ما
من ندیدم کسی مثل خودم پشت کار داشته باشه
این همه سال و صبر کنه تا یه چیزی بشه که طرفدار تب کنه
با هر سختی ساختم که رد کنه پام همه چاله چولههای راهو
در خور ما یه هدیهای بدین واسه تشکر
چون که منم دیگه بهترین رپ کنه سال
ببین اسم من رپ فارسو راه انداخت باز
من میخونم دوباره
توئم با من باش تا گوشتو جلد کنه صدام مثل کفتر غریب
خیالت راحت تو گوشه دفتر منی
همه دشمناتون حالا مردهمان
پرچم همهجا هست حتی بالا قله قاف
روزی میاد که میخری واسه کنسرت بلیط
چون عکس منو روی پوستر دیدی
دیگه دور ما حتی مار هفت خطی نیست
آخه خوندن من کار هر کسی نیست
میگی سرم به تنم اضافه
طلبهای؟
که سرو بگیری از تنم
من هم نرم به این راهی که تو دلت نمیخواد من موفق شم
چه اصراری داری میخوای مودب شم
ولی نمیتونی جلومو بگیری
چون منم تکتک چالههای راهو پُر کردم
دور کردن اونا منو
چون طرفدارا گستردهن
میگن نرو
میفهمن حرفمو که حقّم
میگه کله با من
احمقا بیمغزن
دیگه نره بازم لحظهها بیمصرف
دیگه نیا پس تو سمت من بیاسلحه
پس تا وقتی که روز بشه شب
و کپه مرگو بذارم زمین میخونم
پس شرّو کم کن
؛[همخوان]؛
فکر نکنی که دارم میگم قصه هر بار
مثل دو تا بال دادم به تو حس پرواز
واسه همین هر جا میری هست اسم من باز
من واسه رپ سردارم توئم مثل سرباز
آره بدون سند دارم منم واسه حرفام
وقتی میخونم میترکه نصف شهر بام
توی صدای تو پُر استرسه
هربار که میخونی سعی نکن باشی مثل بهرام