[متن آهنگ «محله» از بامداد]
{قسمت یک}
بچه محلی دورم نی
بچه محل من خفته، زیر خاکه
یاد گرفتم و تنها بودم و روبهرو شدم
با هرچی ترس و هرچی نیش و باکه
از کابوس شستم دست؛ رخ اخم
اَ دیوار تکیهگاه، تو بنبست
ساختم رو دوتا پا، بدون بالاخواه
دو به شَک، چه بینقطهست جملهام
تهش باز یا بسته، جفت جَبرِ رنجه
خیابون محلِ رشد ردیای شهره
اگه اَ کسی جلو زدی، رو پشتت زخمه
همه میخوان تو رو بکِشن عقب بچه
اَ وقتی معرفت گرفت بوی فحش و شر
همه لاشیا فَک میزنن پشتت، صبح و شب
تا وقتی درس بگیری که باخت ندادی
یه کهکشانی، چرا میگی زمین ساخت نری؟
بار نری رو دوشت یا حال نری؟
چشاتو وا کنی که روز و شب خواب نری
زار میزنن، وقتش برسه که چاه و میکنن
بعد دیدی قصه بود دوتا بال نری
باغ نری که توش بگیم تاب نری
با هیچ احدالناسی حساب نری
هر چرتی نوشتی درباره مرگه احمق
خب حله؛ تو که اینجا کار نری
شدم مثِ وقتی هیچی مهم نبود
هرکی پیشمون میشِست، اَ خنده بود کبود
میرفت لو رنگ دندون، اَ پشتِ نیشِ خندون
حرف جدی گاهی، باقی مفت و ارزون
به خودم میدادم قول مَرد و مردونه
که تخمم نباشه فرق شاه و دربون
همیشه قلب عجوله و عقل صبور
زبون من میون این دوتا مات و مبهوت
همینم کار من بود، تف کنم کلمه رو ضرب
که لای خطای دفتر شده راه بندون
اول بد؛ آخر خوب
کاش اینجوری حل بشه این مجهول
هر روز که پا میشم و تو آیینه میبینم و میگم
به خُشکی ای شانس، بازم این ملعون
آدما سر هیچ میکُنن تو هم کارد فرو
این بازی از اول بیداور بود
شما خشونت ندیدید که باهاش حال میکنید
توئم میچکه از پوست پارهات خون
وقتی بچه محلاتو سر کسشر بدی
دیگه کول نیست، هم بگی از گاز، هم گوز
زمونه قورت میده آدما رو نُقل مجلس
نون میسازه آدم یا آدم نون؟
این روزا همه چی زندگی رو سگیتر میکنه
تو چاق سلامتی فقط حالم خوبه
{قسمت دو}
حقیقت چیه؟ پول کف جیبه
پنهان و محاله، پشت هر غریزه
کون لق پلیس که جامعهست طویله
هرجایی خودت باشی واسه آدما عجیبه
کسی دیده اَ خودش نتیجه، نبیره
فعلا که هرچی لِنگه رو کرهی زمینه
حقیقت دروغه که تُکِ زبونِ همهست
توئم زرنگ باشی میگی، بگو زبونت نگیره
در هم مالیدن دین همه شده
همه توله گرگا میگیرن ژست معرفت
هرکی بهشون گفت شما خودتون نیستین
رو مورفین بعد دود، گلوله کَره کرد
همهش برا تو؛ یه انفرادی برا من
فکرم اَ من گذشت رسید به سَر خط
از این همه شک خسته و کلافهام
انقدر سپرش بودم فرو رفت علاقهام
نمونده برا من؛ مونده بودم برا من نیست
چه فایده که اضطرابه تو مسیر و تصمیم
از مدرسه میخوان مثل هم شیم
بکنیم اطاعت امر، کشکی، هرچی
میگن بگیم چشم ولی محل پُر یاغیه
که واسه زنده موندن دو قرون دشت کافیه
هر ثانیه یه سر توی سرت در میاد
میگه اینجا که من زندانیام بد جاییه
{پایانی}
مردمان بیروح این شهر
همه لالن و کدر
تو نفستنگی گفتم «هـ» بده
اومد و حالم و گرفت
اَبَر ساختمونای بیروح این شهر
همه لالن و کدر
اَ وقتی رفتی چیزی عوض نشده
فقط محله رو رنگ ماتم گرفت