[قسمت یک]
همه چیز وقتی غلط میشه
که فکر میکنی تو هدف زدی
تنهایی حالی نمیکنی
ولی زود میرن اونایی که اومدن سریع
اینا گند میزنن تو حسِ آدم
چون دنبال سو استفادهان
ترجیح میدم جای درد و دل
حرفو بزنم رو ورق زمین
الآن تنهام چند سالی میگذره
گهگاهی میپَره پلکم
میگن عصبیه
خود درگیری دردش اَ سلاخی بیشتره
بابا مصبتو شکر
حیفِ وقتی که مصرفِ تو شد
این همه وقت گذاشتم هیچ گوهی نشدی
غصهی بقیه رو بیخودی نخور
چون تو خودت خودِ مشکلی
جای هتریک دنبال اوت و کرنری
بجنب تا عقب نموندی
کسی واینمیسه که تو شل بری
بیست چهاری میچسبه یهو آمپرت
زندگی تو رو گروگان گرفته
خیلی وقته برفکی میبینی
کیه وایساده جلو آنتنت هی؟
از خاکی نرو که در به در دنبال یه زاپاس ندوئی
نه محاله اوستا کار بشی
تا وقتی دستتو هزار بار نبُری
باید یه نویسنده بشی که
تو مسیر زندگی به داستان نخوری
تو خودت بهترین بانکی
جز خودت رو هیچکی حساب باز نکنی
[همخوان]
نمیدونم، واقعا نمیدونم
منم مثلِ تو شاید یه دیوونهام
یه کم منطقی باش
مشکل دارم با منطقی بودن
نمیدونم، واقعا نمیدونم
نمیدونم، واقعا نمیدونم
نمیدونم، واقعا نمیدونم
ولی دیگه منتظر راه حل نمیمونم
[قسمت دو]
چند روزه فسِ فسی
نه زنگی، نه اساماسی
نه کسی به دلِ تو میشینه
نه تو میشینی به دلِ کسی
دائم از خودت فرار میکنی
همه چیز شده برات بیخودی
تو آدمِ بدی نبودی اما
اونی شدی که نباس میشدی
خب چی کار میکردم؟
تو که دیدی
اونا بهم یاد دادن زیر آبی رفتن
کاری میکنن چمدون ببندم
بعد خودشون میان میگن نرو
دیگه یه جا رد میدی
وقتی بالا ببری زیادی جنبه رو
مگه نمیدیدی اونا یه مشت مریض بودن
دست دادن باهاشون بیمار میکرد منو
خوب بلدی رو مخم بری
تو همیشه دنبالِ مقصری
دفترتو باز کن هزار بار بنویس
هیشکی جز خودم مقصر نیست
به مرور برات میشه عادی
اونی نمون که میشناختی
بیا اونی بشیم که وجود نداشت
آینده رو به غرور نباز
[همخوان]
نمیدونم، واقعا نمیدونم
منم مثلِ تو شاید یه دیوونهام
یه کم منطقی باش
مشکل دارم با منطقی بودن
نمیدونم، واقعا نمیدونم
نمیدونم، واقعا نمیدونم
نمیدونم، واقعا نمیدونم
ولی دیگه منتظر راه حل نمیمونم
[پایانی]
جانا
جانا
Jana was written by Merzhak.
Jana was produced by Pedram Azad.