قسمت اول(فرزان):
جولق از توی دودا شدم رد/محدوده خاکی بود اول
سخت بود ولی موفق شدم گور خودمو خودم کندم
با همین دو دستم من/راحتی رو خط زدم/شدم پاپتی/ راحت نیست واسم هیچی ما بین ساعت گیر/غما مثل درس دورم کردن /شبا مثل هم پر از سردرد/حوادث بد مرتب ردیف پشت سر هم تو یه صف منظم/روانمه تلخ پر از شک رفیق دارم دیگه توشون میشم من کلا غرق/صداها شدن بلندتر تو گوشام/معلق تو روزام
همخوان:
مخ من رد /شده بدتر/چونکه سرگردون گشتم کل جنگل
هار شدم مثل دوبرمن/غما خوردنم از خوره بدتر
با دراگای کاری/ متاآمفتامین/ترا یا کتامین/بازم میپرسین چرا داریم هاری؟
دسته دست دولتاس و ما هم که آتاری حاجی که آتاری حاجی
قسمت دوم(میرتک):
مخروبه مخ رو به موت نی؟
همیشه مشکوکه این کسخل شوکی
هار تر از قبل,قسم خوردم جا نزنم
بندارو کندم از تنم کلا,راه بلدم
گاهیم اگه میبینی خفم نکتش
اینه از کونم نیومده حرفام حداقل
اینجا سکوت فریاد میکشه مراقب باش خواب نبرت بلند شو هار تر از قبل
میخوام بت بگم یه دروغه قشنگ
پرت تو شده حواس مدافع حقوق بشر
اینجام که ساختن مترسک
واسه کلاغا اما گا رفت در عوض
مزرعه زیر هجوم ملخ
انگار از خودم داره میره به بی راه شناختم
قسمت سوم (فرزان):
یه عمر بت دادیم سواری بتادین ازش خبری نبود واسه پانسمان زخما قرصارو بالا قطاری انداختیم/این جزو قوانین بازی/که تو این سگدونی هرطوری با نداری بسازی/حاجی سوزوندی پرایی که داشتیم که هیچ دور گردنمون قلاده انداختی/که باید مواظب مواجبت باشیم/بگو بینم توام مرامو میشناسی؟/اصلا میکنی تو از آیینه یادی؟ یا خبر داری از عذابی که دادی/یه عمر به همه یا نه میخوای با پولات اون دنیا یه قصر کذایی بسازی/نصیحتات واسه مردم غذا میشه یا سیرک رسانه ها که همه پر از اراجیف یا جیغ زنایی که شب جمعه ها پاشون هوا میره واسه صیغه هایی که خوندی
در رو:
هنوزم درگیر هاریه مغزمم/ تو جایی که بار اومدیم باری به هر جهت نگاه میندازیم عالیه منظرش/یکی چاقیده ازش دم میگیره و پاس میده بغل دستی
دیگه خواب میشه فقط تسکین/تو جایی که پا میده فقط درد