این آهنگِ برای نمایش “هیچ نگو هملت فقط سه روز ” به کارگردانی غلامرضا خضری و نویسندگیِ رضا گشتاسب تولید شده است.
مونولوگِ ابتدایی آهنگ نیز از نمایش “ صحنه آخر ” به نویسندگی و کارگردانی علی عباسی و اجرای ساحلِ صالحی کاری از گروه هنریِ کلاغهاست.
هملت : زارنامه عشق و گرگور
تردید مو گرگور
بافتی و هی خندیدی
دریات فقط او نبی
جی تاریکشم دیدی؟
مو غرقِ نجات تو
تو وارونه فهمیدی
با سردی لحنت
چی تا پاییزِ بعدی نی
اومد خشکسالی و دروغ
سیم باریدی تو ؟ بوگو
از مو یا با مو هر چه کشیدی بوگو
چه شد که ای دریا از اشکای ما پرن
ای فریاد کی بیده که توش حرفای ما گمن
حالا جهاز هر لنجی کف دریا رها شده
مث مونهه که بی تونه
مث مونه که بی تونه
مث مونه که بی تونه
بذااا که زاااار برهههه
هوار هوار هلهههه
بذااا که زاااار برهههه
هوار هوار هلهههه
بند بنِد گردنبد تو مث طناب دار مو
گوشموییا گوش ویستادن ری گوشوارای های تو
ضمیری که همیشه سی مو مونده غایبو
هنوزم یه ریگن ته کفشای تا به تای مو
مو رفتوم تا خوم
برگشتوم با تو
ِسی دست پر اومد
نیمه ی لیوانم
امشو میاروم
مروایدارو
جاش جا میذارم
هر چه جون دارم
بام هیچ جوره جور نی هر جوری باشوم
هر جوری باشوم
هرجوری باشوم
مو مجبورم بی تو مجبوری باشوم
باشوم
مجبوری باشوم
مجبوری باشوم